در صحن ـ شوراها ـ فولادگر: یاسوج، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد هم مثل دیگر شهرها و روستاهای کشور در 29 اردیبهشت‌ماه جاری شاهد انتخابات شورای پنجم خواهد بود. شورایی که برخلاف دور چهارم، نه از 11 عضو که از 7 عضو تشکیل خواهد شد.

برخلاف بسیاری شوراهای شهر دیگر کشور، اغلب اعضای شورای مستقر و کنونی یاسوج (حدود 7 نفر) برای شورای بعدی نامزده نشده‌اند؛ این در حالی است که برخی از آنان، می‌توانستند به واسطه پشتوانه‌های قومی و خانوادگی، از نامزدهای مطرح باشند.

شورای چهارم یاسوج متاسفانه ازجمله شوراهایی بود که درگیر اختلاف‌ها و چالش‌های جدی و انرژی‌بر زیادی شد؛ دو گروه 5 نفره و 6 نفره در شورا، در دو سوی این نهاد مهم، وقتی را که می‌شد برای توسعه شهر صرف کرد، گاه تا حد زیادی بیهوده، برای حاشیه‌ها تلف کردند.

این در حالی بود که شورای چهارم با حضور اعضای جدید و میان‌سال و جوان‌تر از دوره‌ قبل، کار خود را آغاز کرده بود و امید زیادی به اقدامات آن وجود داشت.

مشکلاتی که از همان روز اول، و در موضوع انتخاب شهردار آغاز شد. هرچند که خوشبختانه شهردار بعدتر با رأی 11 عضو کار خود را آغاز کرد؛ اما اختلاف و عدم اعتماد شکل گرفته از همان ابتدای کار میان اعضای شورا، کار را برای چهار سال پیچیده کرد. نزاع بر سر انتخاب رییس شورا در دو سال نخست، یک شاهد مهم در این خصوص است.

چالش دو طیف، بعدتر در حوزه‌های مختلف (ازجمله در موضوع تأسیس پایگاه مسافرتی، یا طرح ایجاد کمربندی، یا طرح‌های پارک‌سازی و ساخت پل و حتی در ماجرای خرید کارخانه سنگ‌شکن) خودش را آشکار کرد. منازعه و چالشی که به رسانه‌های محلی و حتی سراسری کشیده می‌شد و در فضای آنلاین هم بازتاب می‌یافت و خودش باز موجبی برای اتلاف انرژی و نیروی انسانی در شورای چهارم بود.

تنها زن عضو شورای یاسوج نیز زیر سایه جدال‌ها و رقابت‌های شخصی و سیاسی و باندی، نتوانست چنان که باید کارنامه موثری داشته باشد. هرچند شاید احداث پارک بانوان در یاسوج بدون پیگیری‌های او عملیاتی نمی‌شد. اما قدر مسلم آن که زنان یاسوج نیازمند حضور هرچه بیشتر در شورای شهر هستند.

مشکل ترافیک یاسوج باقی است

بجز این ارزیابی کلی، داوری اهالی منطقه بویراحمد، و به‌طور مشخص شهر یاسوج درباره شورا هم نکات قابل توجهی در بر دارد. سجاد، راننده تاکسی است؛ او با ابراز نارضایتی از کارنامه شورای یاسوج، می‌گوید: «شورا می‌توانست کمی کرایه‌ها را بیشتر کند؛ درآمد ما برای این که هزینه‌های زندگی را تأمین کنیم، کافی نیست.»

سجاد درباره مشکلات شهر هم معتقد است که شورای چهارم نتوانست گرهی از وضع ترافیک یاسوج بگشاید و «اغلب چهارراه‌های پرترافیک و خیابان‌های فرسوده شهر، همچنان وضع سابق را دارند.»

او با تاکید می‌گوید: «اگر در میان نامزدهای شورای بعدی، کسی برنامه مشخصی برای بهبود وضع ترافیک و خیابان‌های شهر و رانندگان تاکسی نداشته باشد، انگیزه‌ای برای شرکت و رأی دادن ندارم.»

پاکیزه‌سازی یاسوج خوب نیست

صمد صاحب مغازه‌ای در بلوار 60 متری است؛ او می‌گوید: «من یک شهروند معمولی هستم؛ یک مغازه‌دار؛ حداقل انتظارم از شورای شهر این است که پیاده‌رو جلوی مغازه‌ام وضع درستی داشته باشد و تمیز باشد. اما متاسفانه شما در این خیابان که راه بروید، وضع خوبی ندارد. وظیفه شورا و شهرداری که فقط گرفتن عوارض نیست؛ در برابر آن باید خدمات هم ارائه دهند. من نمی‌توانم از کارنامه شورای چهارم راضی باشم.»

جعفر، همسایه صمد هم معتقد است که «شک ندارم اگر شورا و شهردار خوب و کارکشته و متخصصی در یاسوج مستقر بود، می‌توانست این شهر را به خاطر آب و هوای خوبی که دارد، خیلی بهتر از این چیزی که هست، سامان دهد و برای اهالی آن و همچنین مسافران، لذت‌بخش و زیبا و راحت کند.»

او می‌افزاید: «من شنیدم که مطابق قانون باید عوارض هر سال کاهش پیدا کند نه اینکه زیاد شود. اتفاقی که در اینجا رخ داده و کسی هم پاسخگو نیست؛ و متناسب با آن، خدمات خوبی هم نمی‌بینیم.»

حکایت تیم فوتبال شهرداری

هدایت، فارغ‌التحصیل کشاورزی است ولی بیکار؛ او درباره شورای شهر یاسوج می‌گوید: «والا من چیز خاصی از این شورا و برنامه‌ها و کارنامه‌اش خبر ندارم؛ اما فقط به عنوان یک آدم فوتبالی و علاقمند به تیم شهرداری یاسوج، واقعا از نحوه برخورد شورا و شهرداری با این تیم گله دارم و ناراضی‌ام.»

هدایت اضافه می‌کند: «من می‌دانم که شهرداری مشکل مالی و اعتبار دارد و باید به خیلی مسائل بپردازد؛ ولی منحل کردن تیمی که موجب ایجاد شور و نشاط در شهر بود و باعث شادی و میل به ورزش، هر جور که نگاه کنید، اشتباه بود.»

وی با اشاره به مشکلات اجتماعی و فرهنگی در شهر، می‌گوید: «اینجا برای پر کردن اوقات فراغت، عملا چیزی نیست؛ نه سینمایی و نه تئاتری؛ حالا همین تیم فوتبال را هم نتوانستند حفظ کنند و موجب سرزندگی و امید در جوانان شهر باشند.»

این جوان بویراحمدی تاکید می‌کند: «شهرداری یاسوج با وجود اینکه حامی مالی قوی نداشت خیلی از تیم‌های مطرح کشور مثل تراکتورسازی تبریز، ذوب‌آهن اصفهان، فولاد خوزستان و فجر سپاسی و برق شیراز را شکست داد. در خیلی از این بازی‌ها حدود 10 هزار نفر به استادیوم تختی می‌رفتند. حالا اینها چه کنند؟ همه‌چیز تمام شده؛ و از نظر من، و خیلی از دوستان اهل فوتبالم، این لکه سیاهی بر کارنامه شورای شهر و شهرداری یاسوج است.»

مناطق محروم، در حاشیه

احسان، مهندس عمران است و از کنشگران مدنی شهر؛ او که به‌واسطه‌ شغل‌اش اطلاعات خوبی از سطح شهر و شهرداری و شورا دارد، می‌گوید: «واقعا کارنامه شورای چهارم و شهرداری درباره رسیدگی به مناطقه حاشیه‌ای و حومه شهر خوب نبوده؛ یکی از این مناطق، اکبرآباد است که خب واقعا به رسیدگی زیادی نیاز دارد؛ شرف‌آباد هم یک شاهد دیگر است که مثلا آسفالتی در آن انجام نشده در این چهار سال.»

او یکی از دیگر از مشکلات چهار سال اخیر مدیریت شهری را عدم نظارت خوب و مناسب شورا بر عملکرد شهرداری می‌داند. احسان همچنین از وقوع «تخلف»های محسوس در برخی نقاط یاسوج (ازجمله محمودآباد و آبشار و چشمه نباتی) می‌گوید و ساخت و سازهایی که با پرسش‌های جدی روبرو هستند.

وی از بکارگیری بستگان اعضای شورا و شهردار در زیرمجموعه‌های شهرداری هم انتقاد می‌کند و می‌گوید: «انتظار اهالی بویراحمد و به خصوص جوانان فارغ‌التحصیل دانشگاه که دنبال شغل هستند، رعایت انصاف و بی‌طرفی، و استخدام برمبنای توانایی است، نه رابطه.»

احسان تاکید می‌کند که «اینها به معنای صفر و صد کردن کارنامه شورای شهر و شهرداری نیست؛ زیباسازی‌های قابل توجهی در سطح شهر رخ داده؛ مبلمان شهری در برخی نقاط توریستی بهبود یافته؛ تابلوهای ناهمسان و نازیبا و غیرقانونی در شهر جمع‌آوری شده؛ چراغ‌های شهری و پیاده‌روها هم در برخی خیابان‌ها تغییر کرده است.»

اقدام قابل تمجید

طیبه، از فعالان مدنی یاسوج از زاویه متفاوتی به ارزیابی کارنامه شورای یاسوج می‌پردازد؛ او با اشاره اخراج ده‌ها کارگر توسط شهرداری در شهریورماه گذشته، واکنش شورا را قابل تمجید می‌داند. او توضیح می‌دهد: «بعد از اینکه یکی از شرکت‌های خدماتی و پیمانکار شهرداری چند ده نفر از کارگرانش را اخراج کرد، برخی اعضای شورای شهر ازجمله رییس آن واکنش انتقادی و اعتراض نشان دادند.»

طیبه معتقد است: «این واکنش هرچند وظیفه شورای شهر بود، اما همین که در کنار کارگران مظلوم ایستادند و پیگیر موضوع شدند، به نظرم مهم است. یعنی این انتظاری است که مردم از اعضای شورای شهر دارند که در یک چنین مواقعی، از حقوق آنها در برابر نهادهای حکومتی، و به خصوص شهرداری که زیرمجموعه و بازوی اجرایی خود شوراست، دفاع کنند.»

او همچنین می‌گوید: «نمی‌شود شورا را یکدست ارزیابی کرد؛ برخی از اعضا تلاش موثری برای توسعه و دفاع از حقوق اهالی شهر نشان دادند.»

امید به تغییر

زهرا دیگر شهروند بویراحمدی، در یاسوج معلم است و همسرش هم راننده اتوبوس؛ او نیز ملاحظه جالبی دارد: «برخی اتفاقات و اقدامات در این چند سال در یاسوج رخ داده که خیلی دلیل آن مشخص نیست؛ یعنی اگر هم توجیه منطقی و علمی دارد، برای من شهروند و امثال من، مشخص نیست چرایی‌اش. مثلا ترمینال شهر را تبدیل به یک مرکز فرهنگی کردند و بعد نمایشگاه یاسوج را ترمینال کردند.»

زهرا همچنین از تبدیل میدان میوه‌ به انبار نمک و نیز تبدیل سالن ورزشی جوانان به بازار ماهی‌فروشی ابراز تعجب و تاکید می‌کند: «این دست اقدامات اگر برای اهالی شهر توجیه نباشد، عملا به معنای اتلاف هزینه خواهد بود.»

او ابراز امیدواری می‌کند که یاسوج در دوره پنجم، شورایی بهتر از چهار سال پیش داشته باشد و «به خصوص امیدوارم زنان بیشتری عضو شورا باشند. هرچند که تعداد اعضای شورا از 11 نفر به 7 نفر رسیده و این کار را برای پیروزی نامزدهای زن، سخت کرده است.»