در صحن – شوراها – تیرداد شایان: شاید این پرسش از نامزدهای انتخاباتی شوراها در ایران خیلی لوکس به نظر برسد، اما وقتی دغدغه تعداد قابل توجهی از شهروندان است، باید به آن توجه شود. همجنس گرایان می‌پرسند: جایگاه اجتماعی ما کجاست و چه کسی در ایران متولی حمایت از حقوق شهروندی و انسانی ماست؟

رسانه ها در روزهای گذشته از دستگیری ۳۰ مرد جوان در یک مهمانی شبانه در باغ بهادران اصفهان خبر دادند. یکی از معدود مهمانانی که موفق شده بود از دست ماموران فرار کند  گفته بود که نیروی انتظامی مهمانان را با کتک و خشونت دستگیر کرده و حتی تیر هوایی هم شلیک کرده است. گزارش دیگری از انتقال این افراد به زندان دستگرد به اتهام «لواط، مشروب خواری و مصرف مواد روان گردان» خبر داده اند. کسانی که موفق به فرار شده اند با رد این اتهامات گفته اند خانواده برخی از دستگیرشدگان از همجنس گرا بودن فرزندانشان بی خبرند و این باعث نگرانی آنها از تاثیر روی زندگی خصوصی شان شده است.

گرایش جنسی که در واقع شکل پایدار تمایل جنسی یک فرد به افراد جنس مخالف، موافق و یا هر دو جنس است، یک ویژگی یا انتخاب شخصی مربوط به حوزه خصوصی انسانها است اما در برخی کشورها از جمله ایران به رسمیت شناخته نمی شود. شاید در گذشته ای نه چندان دور به دلیل نبود آگاهی افراد همجنس گرا هویت خود را پنهان و کتمان می کردند و یا حتی از هویت جنسی خود آگاه نبودند، اما در حال حاضر بسیاری از همجنس گرایان در ایران ضمن آگاهی به هویت جنسی خود، خواستار احترام اجتماعی و حقوق برابر هستند.

میترا ۲۵ ساله است. تا مقطع کارشناسی ارشد درس خوانده و شاغل است. او همجنس گراست و درباره مشکلاتی که جامعه همجنس گرایان در ایران دارند، می‌گوید: ما هنوز در ایران با مشکلات پایه‌ای مثل به رسمیت شناخته شدن از سوی خانواده‌ها مواجهیم. ما حتی حقی مثل احترام و اجازه علنی کردن گرایش جنسی‌مان در محدوده اطراف خودمان مثل محیط کار را نداریم و راه زیادی داریم تا مراحل بعدی مثل داشتن حق ازدواج یا فرزندخواندگی. در حال حاضر مسئله ما رعایت حقوق انسانی ما در جامعه اطرافمان است. همین که به ما نگویند «بیمار» و در پی «درمان» بیماری ما نباشند، پله اول احترام به حقوق ماست.

او می‌گوید که اهل مهمانی رفتن با آدم هایی که نمی شناسد نیست و از همین رو تا کنون به مهمانی های عمومی همجنس گرایان نرفته است. میترا ادامه می دهد: حقوق شهروندی ما تا وقتی گرایش جنسی مان علنی نشود، در حد دیگران رعایت می شود و مهمانی معمولی یا قرارهای دوستانه معمولی داریم اما نه به عنوان همجنس گرا. ما هنوز حق آشکار کردن هویت جنسی مان را نداریم.

ماهان ۲۳ سال دارد؛ ساکن گوهردشت است و از ۱۷ سالگی به هویت جنسی خود آگاه شده و دو سال است که با کمک مشاور روانشناسی آن را با خانواده اش در میان گذاشته و هنوز روند مشاوره ادامه دارد. او می گوید: پدر و مادر من هر دو تحصیل کرده هستند و با وجود مشکلاتی که هنوز بین ما حل نشده باقی مانده، اما در میان همجنس گرایان در ایران من فکر می کنم از این نظر یکی از خوشبخت ترین ها هستم که خانواده ام هویت مرا پذیرفته اند. بسیاری از دوستانم متاسفانه حتی این شانس را ندارند.

او می‌گوید: قوانین کشور ما همجنس گرایی را به رسمیت نمی شناسد و به آن یا به چشم بیماری نگریسته می شود و یا گناه و جرم. در حالت اول پس از اثبات، اجازه جراحی و تغییر جنسیت کامل داده می شود و در حالت دوم برخورد قهرآمیز در حد ۱۰۰ ضربه شلاق و بعد اعدام. این خیلی غیر منصفانه است. این یعنی من که مرد بودنم را دوست دارم، اما به مردان گرایش دارم یا باید همیشه به خودم دروغ بگویم و هویت خود را کتمان کنم و یا باید شلاق بخورم و کشته شوم؟

ماهان با اشاره به فتوای آیت الله خمینی در سال ۶۰ توضیح می دهد: در آن زمان اجازه عمل تغییر جنسیت به طور رسمی صادر شد، اما حالا ۳۵ سال از آن زمان گذشته و باید قوانین پیشرفته تری داشته باشیم و با این موضوع انسانی تر و علمی تر برخورد کنیم. اکنون کشورهای پیشرفته همجنس گرایان حق ازدواج و داشتن فرزند دارند و شغل های مهمی مثل شهردار و وزیر دارند و مثل بقیه مردم طبیعی زندگی می کنند. چرا ما نباید چنین حقوقی داشته باشیم؟ چرا ما باید فقط به خاطر شرکت در یک مهمانی بازداشت شویم و حتی تا پای اعدام برویم؟

ماهان با گلایه از محدودیت های همه جانبه برای همجنس گرایان می گوید: ما همیشه باید پنهان زندگی کنیم و وانمود کنیم کسی هستیم که نیستیم. در مدرسه و دانشگاه، در اتوبوس و خیابان، در مهمانی و اجتماع. هیچ جایی از شهر به ما تعلق ندارد و حتی زندگی خصوصی ما نیز در تیررس قوانین همجنس گرا ستیز است. وقت آن رسیده که این وضعیت تغییر کند.

به گفته این فرد همجنس گرا، تغییر قوانین به نفع افراد دارای هویت جنسی متفاوت به زمینه سازی و آگاهی رسانی نیاز دارد و باید به طور علمی و پایه ای با آن برخورد کرد. او می گوید: من این تغییر را در محدوده کوچک خودم با کمک یک متخصص یعنی مشاور روانشناسم شروع کردم و با کمک او به جای کتمان هویت خودم و پنهان کردن آن از اطرافیانم، با ماجرا رو به رو شدم و سعی کردم با دادن آگاهی به خانواده ام به آنها نشان بدهم که من مجرم یا بیمار نیستم، بلکه تنها هویت جنسی متفاوتی دارم.

کمیسیون بهداشت شوراها به مساله همجنس گراها ورود کند

محمدرضا ش. روانشناس، با اشاره به لطمات جدی روحی بر برخی از مراجعانش در پی عمل تغییر جنسیت، می‌گوید: وقتی کسی با هویت جنسی اش مشکلی ندارد و می تواند همان طور که هست خوشحال زندگی کند، این ستم است که آنها را مجبور کنند بین دروغ گفتن به خود و یا عمل تغییر جنسیت یکی را انتخاب کند. همجنس گرایانی که بر اثر فشار درونی و یا بیرونی مجبور به ازدواج با غیرهمجنس خود شده اند، زندگی موفق و شادی ندارند و این در کل به جامعه هم لطمه می زند.

او با تاکید بر نقش رشد آگاهی اجتماعی بر پذیرش همجنس گرایان در جامعه ای مثل ایران می گوید: ایجاد پیوند بین متخصصان و مردم، کار نهادهای مدنی و نهادهایی مثل شوراها است. شوراها کمیسیون بهداشت دارند و به لحاظ حفظ سلامت جسمی و روحی شهر موظفند به موضوع همجنس گرایان بپردازند. با متخصصان امر در رشته های مختلف علمی جلساتی برگزار کنند و برای آگاه سازی مردم برنامه ریزی کنند و در عین حال با رایزنی با نمایندگان مجلس و بدنه مدیریتی کلان در سطح کشوری ایجاد تغییرات در قوانین به نفع همجنس گرایان را زمینه سازی کنند.

سمیرا، فعال مدنی در کرج می گوید: این روزها که در کنار انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات شوراهای شهر و روستا نیز در جریان است، توجه مردم به مسائل و مشکلات شهری و حقوق شهروندی جلب شده و طبیعی است که هر گروهی از شهروندان با توجه به نیازها و علایق شان مسائلی را مطرح کنند و خواستار امکاناتی شوند که زندگی شان را راحت تر و شادتر کند. اگر شرکت در انتخابات نتواند تاثیر مثبتی بر زندگی افراد داشته باشد، اصلا مردم برای چه باید به خود زحمت بدهند؟ همجنس گرایان نیز مانند بقیه اقلیت های اجتماعی حقوقی دارند که باید به رسمیت شمرده شود.

او که خودش همجنس گرا نیست، تاکید می کند: برای من دغدغه مندی نامزدهای شورا ملاک است. طبعا اگر کاندیداهایی باشند که به حقوق اقلیت ها، از جمله همجنس گرایان، اهمیت بدهد و برایش برنامه داشته باشند، طبعا انتخاب اول من این نامزدها خواهند بود. یک جامعه پیشرفته جامعه ای است که در آن حقوق اقلیت ها در آن محترم شمرده  شود و بر همین اساس فکر می کنم اهمیت دادن اعضای شورای شهر بعدی به حقوق اقلیت ها به بلوغ اجتماعی شهر کمک خواهد کرد.

احترام به حقوق همجنس گرایان در کشورهایی که اکنون حق ازدواج و فرزندخواندگی و کلا حقوق برابر شهروندی دارند، ساده به دست نیامده است. جنبش های مدنی فعال در این حوزه راه درازی را طی کرده اند و همچنان برای برابری تلاش می کنند. در ایران نیز از مجازات شلاق و اعدام برای همجنس گرایی تا تامین حقوق شهروندی آنان به طور کامل راهی دراز در پیش است که بخشی از آن به نهادهای غیرسیاسی مثل شوراهای شهر مربوط است.