درصحن- شوراها- رۆژیار مرادی: در یکی از شهرک های حاشیه ای شهر سنندج تعداد نسبتا کثیری تن فروش وجود دارد کە برغم اطلاع عموم، هیچ ارگان و مقامی کار خاصی در این بارە انجام نمی دهد. حاشیه نشینی از معضلات نسبتا لاینحل بسیاری از شهرها و از جملە شهر سنندج به حساب می آید. افرادی که از روستاها و شهرهای کوچکتر به شهرهای بزرگتر کوچ می کنند گاها به دلیل نبودن امکانات مادی کافی مجبور به استقرار در سکونت گاههای حاشیەای شهر می شوند. فقر و بیکاری در این مناطق موجب گسترش انواع بزهکاریهای اجتماعی نظیر اعتیاد، سرقت، تن فروشی وغیرە می شود. بە گزارش کردتودی  دیده شده است که پدر خانواده و یا همسر به دلیل مشکلات مالی و روانی که داشتە، در نهایت سر فرزندان و همسر خود معامله کردە و آنها را به آسانی و به قیمتی کم و مجانی به فروش گذاشتە است. پدران معتادی حاضر شدەاند برای تامین هزینه مواد مخدر خود دست به حراج خانواده خود بزنند. همسرانی از کار افتاده همسر خود را سپر بلا کردەاند تا جبران مافات بی کاری، بی پولی و کم کاری جامعه را سر او دربیاورند.»

با شیوع تن فروشی یکی از اولویت های حال حاضر شهر سنندج که خلا آن به خوبی احساس می شود، نبود خانه امن برای اسکان زنان در معرض آسیب است. تاکنون سازمان های غیر دولتی موفق بە اخذ مجوز ایجاد خانەهای امن برای زنان تحت خشونت و زنان فاقد پناهگاه نشدەاند. بهزیستی نیز در این زمینە اقبال چندانی نداشتە چرا کە معدود پناهگاههای بهزیستی عملا مانند یک  تنبیه گاه زنان است تـا پناهگاه. چشم عدەای نیز بە شورای شهر دوختە شدە است بە ویژە کە برخی از کاندیداهای شورای شهر شعار حمایت از ایجاد پناهگاه مناسب زنان را دادە بودند، شعاری کە تاکنون عملی نشدە است.

گفتگو با تن فروشان: پول خرید شیر خشک نداشتم

برآن شدم تا با تنی چند از زنانی کە  اقدام بە تن فروشی کردە و یا می کنند گفتگو کنم. خانم «ژ» ۲۸ سالە  و دارای یک فرزند هشت ساله است. در بازدیدم از خانە اجارەای اش فقر مطلق کاملا مشهود بود. او گفت:« در یکی از روستاهای اطراف سنندج به دنیا آمدم وتا سن شانزده سالگی در آنجا بودم. با ازدواج با یکی از اقوام نزدیکم به شهر سنندج آمدم.  متاسفانه پس از مدتی متوجه اعتیاد همسرم به شیشه شدم. چندی نگذشت کە باردار شدم و پس از مدتی دخترم بدنیا آمد. همسرم بیکار بود. وضعیت طوری بود کە نیاز بە خرید شیر خشک داشتم، اما حتی برای آنهم پول نداشتیم. دخترم دائما گریە می کرد.  فقر شدید مادی از یک طرف،  بیکاری همسرم و هزینه های زندگی به مرور موجبات گرایش من به تن فروشی شد. راستش یکی از زنان همسایەام این کار را می کرد. وقتی دیدم حداقل گرسنە نمی ماند تصمیم گرفتم از او تقاضای کمک کنم و وارد این کار شوم. اوایل همسرم نسبت به این قضیه آگاهی نداشت، اما به مرور متوجه شد و اصلا به روی خودش نیاورد.»

بەدلیل عدم صلاحیت والدین، خانم «ژ» سرپرستی فرزند اش را از دست داده و فرزندش بە بهزیستی منتقل شدە و تحت سرپرستی این نهاد قرار گرفتە است. از او پرسیدم کە آیا بە دخترش سر می زند؟ آه از نهادش برآمده و می گوید: «بە دیدنش رفتم. خیلی ناراحت و ناراضی است، اما او را بە من پس نمی دهند.» او در پاسخ بە این پرسش کە الان چکار می کند در چشمانم نگاه کرد و گفت: «مگر کار دیگری هست کە بکنم؟»

همسرانی کە بە تن فروشی زنانشان کمک می کنند

تن فروشی به  یک شغل غیر رسمی برای زنانی که هیچ گونه در آمد مادی ندارند تبدیل شدە و بە ویژە در سالهای اخیر گسترش فراوانی پیدا کرده است،  به طوری که خانم «ژ» می گفت: «در همین نزدیکی خانە من  حداقل چهار زن دیگر به این کار اشتغال دارند. هستند کسانی که عملا با همسرانشان توافق کرده اند. همسرشان نە تنها مانعشان نیست کە همکاری هم می کند.» او خانم «سین» را بە من معرفی کرد چراکە سین حاضر بە گفتگو در این بارە بود. «سین» با زهرخندی گفت: «شوهرم برایم مشتری پیدا می کند. بعد درآمد را با هم نصف می کنیم. چندان کفاف نمی دهد اما از گرسنگی بهتر است.» او افزود نصف درآمدی را کە بە شوهرش می دهد خرج اعتیاد او می شود. پسر ۱۲ سالەشان هم در خیابان فردوسی دست فروشی می کند.

سنندجی نبود، پولم را نداد

در مصاحبه دیگری که با خانم «ر» داشتم، گفت: ۲٤ سالەام. از وقتی کە بە یاد دارم پدر و مادرم هردو معتاد بودند.»  او در جریان رفت و آمد افراد معتاد و مواد فروش به منزلشان در سن شانزدە  سالگی و زمانی که پدر و مادرش در حالت طبیعی نبوده اند، مورد تجاوز فردی که برای مصرف به آنجا رفته بود قرار گرفته و باردار شده بود. حضانت نوزاد به بهزیستی سپرده شد. «ر» گفت از غم و اندوه فراوان، خودم هم گرفتار اعتیاد بە شیشه شدم. بعد هم برای بە دست آوردن پول مواد تن فروشی کردم.» وی عنوان می کند که مشتریانش افرادی از گروههای اجتماعی گوناگون هستند، هم بومی و هم غیر بومی. از او پرسیدم آیا در حال تن فروشی تحت خشونت قرار گرفتەاست؟ با نگاهی غمگین گفت:«بارها و بارها. حتی چند بار آسیب جدی دیدم. شبی فرد واسطه پس از تماس با من از من خواست که به آدرسی که از قبل ارسال کردە بود بروم و تا صبح نزد مشتری بمانم. مبلغ مورد توافق پنجاه هزار تومان بود. با اینکه تا صبح نزد او بودم و صبح که قرار بود تسویه کند مرا به باد کتک گرفت، از خانە بیرونم کرد و پولم را نداد. وقتی به فرد واسطه اعتراض کردم  گفت که مشتری سنندجی نبود و تماسی با او ندارد و نمی تواند پیدایش کند.»

شورای شهر برای کمک بە حل معضل با تشکل های زنان همکاری کند.

ویدا قادرمرزی یکی از فعالین اجتماعی  و کارمند شبکە بهداشت در زمینه مسئولیت ارگان ها و نهادها در برابر مشکل شیوع تن فروشی بە در صحن گفت: «تشکل های زنان باید در مناطق حاشیەای گسترش یابند و مورد حمایت قرار گیرند کە بتوانند بە فریاد زنان برسند. همکاری و ارتباط شورای شهر با این تشکل ها ضروری است تا زمینە برای انجام تحقیقات لازم جهت داشتن آمار زنان تن فروش، افزایش خدمات مددکاری و راهکارهایی برای مقابله با روند رو به رشد پدیدە تن فروشی فراهم شود.» خانم قادری افزود متاسفانە پیگیری مسئلە تن فروشی و ایجاد خانە امن مانند یک مسئلە ممنوعە است کە اعضای شورا تمایلی بە سراغ آن رفتن ندارند. هم چنین در پرسشی که از او درمورد وضعیت بهداشتی زنان تن فروش داشتم گفت: «تعداد افرادی که توسط شبکە بهداشت و نیروهای انتظامی شناسایی شدەاند تنها بخش اندکی از زنان شاغل در این حرفه هستند. این افراد بە عنوان مجرم شناسایی می شوند یعنی در واقع شناسایی آنها بە دلیل گیر افتادنشان است. وضعیت بهداشتی و روحی و روانی آنها بسیار بد است. بیشتر این زنان از نظر بهداشتی دچار بیماریهای مقاربتی هستند به طوری که حتی مشتریان آنها گاها از این امر اطلاع ندارند و مبتلا می شوند. از نظر روحی هم به دلیل وجود خلاهای عاطفی گسترده و عدم وجود پشتیبان عموما انسانهایی افسرده و گرفتار اعتیادند.» خانم قادری معتقد است شناسایی افراد مشغول بە این کار باید نە بە نیت مجازات، بلکە بە نیت یاری و رهایی صورت گیرد و این کار تنها از تشکل های زنان بر می آید. تشکل ها چنانچە یاری و همراهی شورا را داشتە باشند، قادر بە انجام کارهای مثبتی در این زمینە خواهند بود.

ضرورت تغییر فرهنگ مردان برای کمک به محو تن فروشی

ویدا قادرمرزی مردان را در پدیدە تن فروشی مسئول می داند: «در مقابل هر یک زن تن فروش، چندین مرد خریدار سکس وجود دارد. قضیە تن فروشی فقط با تمرکز بر زنان حل نمی شود، چرا کە خیلی از آنها بە علت فقر و نیاز مالی دست بە این کار می زنند. اما مردان خریدار سکس دارای تمکن مالی  برای خرید هستند. باید بدون رو در بایستی بە مشکل مردان خریدار سکس پرداخت. باید فرهنگ جامعە را بە سویی هدایت کنیم کە اینگونه زنان مورد حمایت قرار گیرند و نیاز به تن فروشی نداشته باشند و مردان کمتر به خرید سکس روی آورند.» خانم قادری افزود: «واقعیت این است کە ثروت در دست مردان است. با حمایت مالی خیرین نیز می توان بە این خانوادەها کمک کرد و بحران مالی آنها را کاهش داد.»