درصحن- شوراها- مازیار: بحث «گرد و غبار» که مطرح می‌شود، این روزها وضع آزاردهنده خوزستان به ذهن متبادر می‌شود؛ استانی که مدتهاست درگیر هوای ناسالم و پدیده «ریزگرد»هاست. منطقه‌ای از ایران که خبر رسیده «هم از لحاظ کلان‌شهرها در کشور و هم از لحاظ ریزگردها در جهان» رتبه اول آلودگی هوا را در جهان دارد.

آلودگی هوا همچنین خیلی وقت است که با اسم تهران و برخی دیگر شهرهای بزرگ کشور گره خورده؛ آنجا که بخاطر تردد صدها هزار خودرو و ترافیک سنگین و وضع جغرافیایی، میلیون‌ها شهروند هوای ناسالم استنشاق می‌کنند. اما هوای غیرپاک و پر از گرد و غبار، در منطقه زابل هم زندگی چند صد هزار ایرانی را با مشکلات متعدد روبرو کرده است.

اسم زابل که به میان می‌آید، خشکسالی و هوای گرم هم وسط است. اما این مشکل، فقط به کمبود آب به خصوص در ماه‌های گرم سال محدود نیست. هامون خشک شده و بادهای 120 روزه سیستان رمق بسیاری از اهالی را در فصل گرما می‌گیرد و نفس کشیدن را طاقت‌فرسا می‌کند.

یک کارشناس محیط زیست توضیح می‌دهد که بادهای 120 روزه معمولا از نیمه خرداد تا نیمه مهرماه، و به خصوص در دو ماه تیر و مرداد، زابل را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

او می‌گوید: «بادهای لوار یا 120 روزه به نوعی ادامه همان بادهایی است که از دامنه جنوبی البرز برمی‌خیزد و خیلی مطبوع است؛ اما وقتی این باد از بیابان‌های دشت کویر  و لوت عبور می‌کند هم خشک‌تر می‌شود و هم گرم‌تر و داغ‌تر. به‌طوری که وقتی این بادها به منطقه سیستان و بلوچستان وارد می‌شود متاسفانه هم گیاهان را از بین می‌برد و هم عوارض زیادی برای اهالی منطقه دارد که افزایش گرد و غبار در هوا یکی از عوارض آن است.»

این کارشناس محیط زیست اضافه می‌کند که بیش از دو سوم این بادها، با سرعت زیاد می‌وزند و برای اهالی مشکلات تنفسی و عوارض چشمی و عصبی و پوستی هم بجا می‌گذارند.

هر سال بدتر از سال پیش

رضا، معلم زابلی با آه و حسرت از هامون پر آب یاد می‌کند و می‌گوید: «یک زمانی هامون پرآب و بادهای 120 روزه، کولری طبیعی برای منطقه درست می‌کردند و هوا را در تابستان خنک و قابل تحمل می‌کردند، اما حالا با خشک شدن هامون نه فقط اهالی روستاهای اطراف هامون و هیرمند، راه مهاجرت در پیش گرفته‌اند بلکه علاوه بر آن، خاک و گرد و غبار و نمک نیز به هوایی که مردم استنشاق می‌کنند اضافه شده است.»

رضا اضافه می‌کند که بادهای لوار در ظاهر 120 روزه خوانده می‌شوند، اما گاه تا 150 روز و بلکه 180 روز هم ادامه پیدا می‌کنند.

او به بیماری پسر 8 ساله‌اش اشاره می‌کند که چطور از عوارض هوای منطقه، درگیر تنگی نفس و آسم شده و در تابستان و زمان تشدید گرد و غبار، تا سرحد مرگ، برای نفس کشیدن سختی می‌کشد. مشکل مشابهی هم برای پدر و مادر مسن رضا پیش آمده که زندگی را برای آنها در تابستان بخصوص سخت کرده است.

مجتبی، پزشکی که برای گذراندن دوره طرح خود از سه سال پیش به زابل آمده و به خاطر روحیات و دغدغه‌های اجتماعی‌اش در منطقه باقی مانده و مشغول به طبابت است هم می‌گوید: «سه سال پیش رییس دانشگاه علوم پزشکی زابل از ابتلای سالانه حدود 500 نفر از اهالی زابل به بیماری سل به‌‌خاطر وضع هوا و گرد و غبار منطقه خبر داد. متاسفانه زابل از جهت درصد ابتلا به سل، در کشور اول است.»

این پزشک گزارش داد که بسیاری از مراجعان وی، به خصوص در تابستان، بیماران مبتلا به عوارض ناشی از ریزگردها هستند که با دردهای گوش و حلق و بینی و مشکلات در چشم به او مراجعه می‌کنند.

هم او  و هم رضا هردو تاکید می‌کنند که وضع هوای زابل هر سال بدتر از سال قبل می‌شود.

کلنگی برای فردا

برای رفع بخشی از مشکلات ریزگردهای زابل، کلنگ کمربندی سبز زابل در هفته دوم بهمن به زمین زده شد. استاندار سیستان و بلوچستان و مسئولان منطقه در مراسم ایجاد کمربندی سبز زابل که قرار است با وسعت بیش از 38 کیلومتر ایجاد شود، حضور داشتند.

ایجاد این کمربندی سبز که با هدف تلطیف هوای زابل و جلوگیری از حرکت گرد و غبار به سمت شهر و ایجاد تفرجگاه صورت گرفته، شاید بتواند در آینده تغییری در هوایی که وارد ریه‌های اهالی زابل می‌شود، ایجاد کند. شهری که سازمان بهداشت جهانی، آن را به عنوان آلوده‌ترین شهر جهان معرفی کرده است.

کلنگی که در بهمن‌ماه امسال به زمین زده شد اما خیلی بعید است حتی تابستان دو سال بعد هم خیال اهالی زابل را از گرد و غبار راحت کند؛ مگر اینکه وضع هامون بهتر شود.

هامون، منجی زابل

هامون با وجود تمام تلاش‌ها، حال و روز خوبی ندارد. چندی پیش، معصومه ابتکار، رییس سازمان محیط زیست گفت که «اگر دولت گذشته به اندازه دولت یازدهم به تالاب هامون و مسائل آلودگی هوا و گرد و غبار در منطقه سیستان توجه داشت، امروزه این مشکلات در تالاب هامون به وجود نمی‌آمد و شهرستان زابل یکی از آلوده‌ترین شهرهای جهان نبود.»

نوری، فروشنده لوازم منزل در زابل در واکنش به این نظر معاون رییس جمهور، می‌گوید: «مسئولان نباید مشکل را با انداختن به گردن دولت قبل، از سر مسئولیت خود رفع و دور کنند. احمدی‌نژاد از رییس جمهوری رفته، اما ما هنوز در این شهر زندگی می‌کنیم و نفس می‌کشیم و به اقدام عملی مسئولان نیاز داریم.»

او از ناپیگیری اعضای شورای شهر و شهرداری و فرمانداری منطقه هم انتقاد می‌کند.

پسر نوری که دانشجوی منابع طبیعی است نظر پدرش را تکمیل می‌کند و می‌گوید: «اغلب اعضای شورای شهر از نبود فضای سبز و پارک در زابل می‌گویند، اما انتقاد آنها نتیجه‌ای عملی بدنبال نداشته است. به‌خصوص که ظاهرا منابع مالی شهرداری هم بسیار محدود است و باید منتظر حمایت و اقدام دولت بود.»

او اضافه می‌کند: «شاید راه سریع‌تر و بهتر، افزایش میزان ورودی آب به دریاچه هامون باشد با افزایش لابی و گفتگوهای فعال و موثر سازمان محیط زیست و وزارت خارجه با دولت افغانستان.»

به نظر می‌رسد حق با مهدی است؛ درغیر اینصورت اهالی زابل، باز باید تابستان سخت دیگری را زیر سایه سنگین گرد و غبار و هوای گرم و آلوده از ریزگردهای پرسرعت، تحمل کنند.

تغییر و بهبود حال هامون ـ که به نوعی منجی زابل و سیستان محسوب می‌شود ـ دور از دسترس نیست؛ این امیدواری هست؛ به‌خصوص که اردیبهشت گذشته نماینده ارشد سازمان ملل در ایران هم تاکید کرد: «من تمام تلاش خود را می‌کنم تا نسبت به وضعیت موجود در هامون و آنچه مردم منطقه با آن‌ به‌صورت روزانه روبرو هستند اطلاع‌رسانی کنم. اهمیت خشکی تالاب هامون را درک می‌کنیم؛ ما باید با هم کمک کنیم تا هامون‌ را نجات بدهیم؛ سخت است ولی غیرممکن نیست.»

شاید وقتی دیگر، تنفس در زابل و خوزستان و تهران و دیگر نقاط کشور، آسان‌تر و سالم‌تر شود. این نیازمند پیگیری مردم و نمایندگان آنها در شورای شهر و مجلس و دولت (از فرماندار و استاندار تا رییس سازمان محیط زیست و رییس جمهور) همه با هم است.