درصحن: ۱۷ مرداد، که از آن به عنوان روز خبرنگار یاد می شود، یاد آور خاطره تلخ کشته شدن خبرنگار سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی در افغانستان است. اتفاقی که مدیریت علاء الدین بروجردی،‌ مسوول وقت میز افغانستان در وزارت امور خارجه را زیر سوال برد ولی نه تنها به اتهام کوتاهی و سوء مدیریت او که به ترور روزنامه نگار ایرانی منجر شد کسی رسیدگی نکرد، بلکه بلافاصله از مردم بروجرد رای اعتماد گرفت و صاحب یک کرسی مجلس شورای اسلامی شد، همانطور که کسی به اتهام او در پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی رسیدگی نکرد و گزارشی از آن منتشر نشد تا روشن شود مصونیت قضایی، فرای مسوولیت نمایندگی مجلس دارد.

علاء الدین بروجردی کیست؟

علاء الدین بروجردی در سال ۱۳۲۹ در شهر لار استان فارس و در خانواده ای روحانی متولد شد. هم پدر و پدر بزرگش آیت الله بودند و هم از طرف مادری آیت الله زاده است. او به همراه پدر به نجف مهاجرت می کند و تحصیلات خود را در مدرسه ایرانیان نجف سپری می کند. او سال ۱۳۵۰ به ایران باز می گردد و در دانشگاه تبریز در رشته علوم آزمایشگاهی به تحصیل مشغول می شود. بروجردی با اوج گیری مبارزات انقلابی در ایران، راهی دوبی شده و در آزمایشگاه بیمارستان هلال احمر دوبی مشغول به کار می شود. در سال ۱۳۶۰ در حالیکه هنوز در دوبی مشغول به کار بود،‌ با حکم محمد علی رجایی رئیس جمهور وقت، به عنوان اولین سرکنسول ایران در دوبی منصوب می شود، تا پایش به وزارت امور خارجه باز شود.

بروجردی پس از ورود به وزارت امورخارجه،‌ ضمن ماموریت،‌ تحصیلات اش را در رشته روابط بین الملل در دانشگاه تهران ادامه داد و فوق لیسانس دریافت کرد. او سال ها در وزارت امورخارجه مورد حمایت و تایید علی اکبر ولایتی بود به طوری که با احکام او به سمت های مهم دیپلماتیک رسید. کاردار ایران در عربستان، سفیر ایران در چین،‌ معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه،‌ معاون مشاور امور بین الملل رهبر ایران از جمله مسوولیت های مهم او در این وزارتخانه بوده است.

قتل دیپلمات ها و خبرنگار ایرانی در افغانستان

آخرین مسوولیت او در وزارت امور خارجه که خاطره تلخی را برای ایرانیان، خصوصا خبرنگاران رقم زد، مسوولیت میز افغانستان در وزارت امور خارجه بود. در حالی که طالبان درگیر جنگ با نیروهای افغان مورد حمایت ایران بود و احتمال حمله به کنسولگری ایران پس از تصرف مزارشریف وجود داشت، پس از ورود به مزار شریف، دفتر کنسولی ایران را مورد حمله قرار داد و تعدادی از کارکنان کنسولگری از جمله خبرنگار اعزامی سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی را به قتل رساند. علاء الدین بروجردی در حالی که چند روز قبل از وقوع این جنایت در محل جرم حاضر بود نه تنها احتمال حمله را به تهران گزارش نکرد و خواستار تخلیه دفتر کنسولگری نشد بلکه با تماس با خبرگزاری جمهوری اسلامی خواستار حضور شهید صارمی در افغانستان می شود. محمدرضا فرقانی کاردار سابق ایران در افغانستان در سالروز حادثه حمله طالبان به سفارت ایران در مزارشریف که منجر به شهادت ۸ تن از دیپلمات های وزارت خارجه و خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی شد، در گفتگویی به خبرگزاری مهر می گوید:

در آن زمان دو نظریه وجود داشت. مسئولان ستاد افغانستان در وزارت خارجه (به مدیریت علاء الدین بروجردی) نظرشان این بود که با توجه به نحوه عملکرد طالبان با کنسولگری های ایران در هرات، کابل و جلال‌آباد اگر مزار شریف هم بدست طالبان بیفتد هیچ اتفاقی برای دیپلمات ها نخواهد افتاد؛ …البته نظر دومی هم وجود داشت که گفته می‌شد با توجه به تلفات نسبتا شدیدی که طالبان در دور اول تصرف مزارشریف داشت، حتما این بار طور دیگری عمل خواهد کرد.» او می افزاید: «سفیر وقت ایران در افغانستان پیش‌بینی می‌کرد که طالبان مشکلی برای دیپلمات‌ها به وجود می‌آورد، لذا ۴۸ ساعت قبل از حادثه مزارشریف را ترک کرد و خودش را به ازبکستان‌رساند و کاردار موقت که شهید ریگی بود را به عنوان سرپرست گذاشت. در آن ایام تصمیم گیری در وزارت امور خارجه برعهده علاء الدین بروجردی بود.»

خدیجه روزبهانی همسر شهید محمود صارمی در این خصوص می گوید: «محمود به تازگی از افغانستان برگشته بود و آپاندیسش را جراحی کرده و در حال گذراندن دوران نقاهت بود که یک شب آقای بروجردی با منزل ما تماس می‌گیرد و به همسرم می‌گوید که باید به افغانستان برگردد. همسر من درحالی‌که بیمار بود و کسالت داشت، ۱۴مرداد تهران را به قصد مشهد ترک کرد و از مشهد عازم افغانستان شد. شخص آقای بروجردی او را راهی افغانستان در حال جنگ کرد و به‌خوبی از خطرات آگاهی داشت.» همسر شهید صارمی می افزاید: «آقای بروجردی همسر من را چندبار به صورت تلفنی تحت فشار قرار داد، خاطرم می‌آید همسرم با هواپیمای جنگی عازم مزارشریف جنگ‌زده شد، همان هواپیمایی که آقای بروجردی با آن به ایران بازگشت!» این در حالی است که علاء الدین بروجردی در برنامه ای تلویزیونی معاونین وزارت خارجه را مسوول این اتفاق معرفی کرده و گفته بود: «در آن زمان مسوولیتی نداشته و تنها نماینده ویژه دولت در افغانستان بوده و حتی آن زمان به وزارت خارجه اعلام می‌کند که وضعیت خطرناک است و باید هرچه زودتر اتباع ایرانی را به کشور فراخواند. معاونین وقت وزارت خارجه توافق نکردند که دیپلمات‌ها و خبرنگاران را از افغانستان بیرون ببریم و قرار شد مسوولیت را به نیروهای امنیتی پاکستان محول کنیم و به اصطلاح گوشت را به دست گربه دادیم.»

خروج از وزارت امور خارجه و تکیه بر صندلی مجلس

با پایان یافتن دوران ۱۶ ساله وزارت علی اکبر ولایتی، فضا برای مدیران او از جمله علاء الدین بروجردی تنگ شد تا او نیز همچون ولایتی با وزارت امور خارجه وداع گوید. او پس از خروج از وزارت خارجه،‌ برای اولین بار در انتخابات مجلس ششم اعلام نامزدی کرد و از حوزه بروجرد به مجلس راه یافت. بروجردی در مجلس اصلاح طلب ششم،‌ مجالی برای خودنمایی نداشت و به عنوان عضو کمیسیون امنیت ملی، چهار سال نمایندگی اش را پشت سر گذاشت. با روی کار آمدن مجلس اصولگرای هفتم،‌ او در میان چهره های نه چندان مطرح اصولگرای مجلس هفتم،‌ بیشتر به چشم آمد و به ریاست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی رسید و این کرسی را برای چهار دوره متوالی حفظ کرد.

در انتخابات مجلس دهم در حالی که ۱۶ سال سابقه نمایندگی داشت،‌ با چالشی جدی در حوزه انتخابیه روبرو شد. مطرح شدن نامش در میان متهمان پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی و شکل گیری شایعه رد صلاحیت اش، سبب شد تا با ریزش شدید آراء روبرو شد،‌ به طوری که، بروجردی برای اولین بار نتوانست در مرحله اول انتخابات راهی مجلس شود. انتخابات بروجرد به دور دوم کشیده شد ولی در دور دوم، او توانست رای بیشتری کسب کند و به مجلس راه یابد. نزدیکی به حسن روحانی و حمایت قاطع اش در مجلس نهم از سیاست خارجی دولت سبب شد تا با حمایت نمایندگان اعتدالگرا و اصولگرای کمیسیون امنیت ملی بار دیگر به ریاست این کمیسیون برسد. هرچند او در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ نماینده علی اکبر ولایتی در جلسه ائتلاف اصولگرایان بود. مجموعه طرح های امضا شده توسط این نماینده مجلس در ادوار گذشته را در این لینک می توانید ببینید.

نماینده دمشق یا بروجرد؟

اگه به برنامه های کاری علاء الدین بروجردی نگاه کنید، بیشتر به برنامه های سفر او به دمشق مواجه می شوید تا بروجرد. خصوصا طی چند سال اخیر که سوریه دچار بحران شده،‌ بروجردی هر چند ماه یک بار به این کشور سفر کرده و با بشار اسد رئیس جمهور این کشور دیدار داشته است. او که گفته می شود به زبان عربی تسلط کامل دارد،‌ در سفرهای متعدد به دمشق، از حامیان اصلی سوریه در مجلس ایران شناخته می شود. میزبانی از فعالان سوری در مجلس شورای اسلامی، میزبانی از مجروحان سوری در تهران، نظارت بر انتخابات سوریه، تقدیم طرح مشارکت ایران در بازسازی سوریه و … از جمله فعالیت های بروجردی در دوران نمایندگی است. او در اولین سفر خارجی مجلس دهم،‌ هفته گذشته (هفته دوم مردادماه) به همراه هیاتی در دمشق بود.

سوابق اجرایی و مدیریتی

علاء الدین بروجردی در تمام سالهای پس از انقلاب ۵۷ در رده مدیریتی سمتی مهم داشته است. مسوولیت های بروجردی در دو دوره ۲۰ ساله قابل تقسیم است. بیست سال او را در وزارت امور خارجه و بیست سال دوم را در مجلس شورای اسلامی گذرانده است (دوره چهارساله پنجم را در مجلس می گذراند). او در تمام این سالها، این مسوولیت ها را برعهده داشته است:

  • سرکنسول ایران در دوبی
  • کاردار ایران در عربستان
  • سفیر ایران در چین
  • معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه
  • معاون مشاور امور بین الملل رهبر ایران (مشاور ولایتی)
  • معاون امور بین الملل مجمع جهانی اهل بیت
  • نماینده بروجرد در مجلس ششم تا دهم
  • رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هفتم تا دهم

انقلاب ۵۷ و جبهه و جنگ

در سالهای منتهی به انقلاب ۵۷ تا چند سال پس از پیروزی انقلاب، بروجردی در دوبی زندگی می کرده و طبیعتا مشارکتی در انقلاب نداشته است. اما در زندگینامه اش مدعی است که در دوران دانشجویی، بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۴، از فعالان سیاسی بوده و توسط ساواک بازداشت هم شده است. او مدعی است که پس از پیروزی انقلاب کمیته انقلاب را در دوبی راه اندازی کرده (معلوم نیست ماموریت این کمیته و حوزه فعالیت اش چه بوده است؟) به هر حال او عضو خانواده روحانیون بوده و احتمالا از همین جهت در رابطه نزدیک به نیروهای مذهبی انقلابی بوده است.

با شروع جنگ ایران و عراق او در آزمایشگاه بیمارستان هلال احمر دوبی کار می کرده و در زندگینامه اش آمده که از آنجا تجهیزات پزشکی برای مناطق جنگی ارسال می کرده است. او سال ۶۰ بعنوان سرکنسول ایران در دوبی مشغول شده و بعد به عربستان مامور شده،‌ بنابراین سالهای جنگی را خارج از ایران و در حوزه دیپلماسی مشغول بوده است.

دیدار با موسوی و کروبی پس از انتخابات ۸۸

تقارن اتفاقات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ و ریاست کمیسیون امنیت ملی، این فرصت را به بروجردی داد تا به نمایندگی از مجلس به وقایع سال ۸۸ رسیدگی کند و گزارش آن را به مجلس و نهادهای حکومتی ارائه کند. بروجردی پس از دیدار با رهبران جنبش سبز بدون آنکه فرصتی در اختیار آنها باشد تا صحت و سقم ادعاهایش را تایید یا رد کنند گزارشی در اختیار رسانه ها و دیگر نمایندگان مجلس گذاشت که جانبداری در آن مشهود بود. او به نقل از میرحسین موسوی اعلام کرد: «اگر همه ۱۳ میلیون بگویند تقلب نشده، من می گویم تقلب شده.» و آن را نتیجه مسخ شدن موسوی دانست و گفت او می خواهد چشمانش را به روی واقعیت ببندد.

تمام ادعاهای بروجردی از گزارش دیدارش با سران جنبش سبز و ملاقاتی که با زندانیان سیاسی داشت نشان می داد که او نه تنها به دنبال افشای حقیقت نیست بلکه وظیفه خود را سرپوش گذاشتن بر تمامی اتفاقات آن دوران می داند. او در گزارشی که توسط زندانیان تکذیب شد بر این ادعا تاکید داشت که همه چیز کاملاً منطبق بر قانون بوده‌است.

او جنبش سبز را طراحی سفارت خانه های خارجی در تهران عنوان کرده و می گوید:‌ «موضع گیری سران کشورهای خصم و دخالت سفارتخانه های آنها،‌ به کارگیری شبکه های عظیم تبلیغاتی آنها، راه اندازی شبکه هایی با زبان فارسی و اختصاص آن در تمام زمان ۲۴ ساعت به مساله فتنه و طراحی و خبرسازی و سناریوسازی و پرداختن به مسایل مختلف نشان دهنده ارتباطات برون مرزی فتنه است.»

 

مرگ ستار بهشتی بخاطر ترس از زندان بود!

در تمامی نطق ها،‌ سخنرانی ها و مصاحبه های علاء الدین بروجردی در تمام ۱۶ سال سابقه نمایندگی،‌ نمی توان یک جمله در دفاع از حقوق مردم ایران، یا اعتراضی نسبت به نقض حقوق بشر در ایران پیدا کرد ولی فراوان است اظهاراتی در سرپوش گذاشتن به نقض حقوق بشر در ایران. او بعنوان مسوول کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی که وظیفه نظارت بر عملکرد نهادهای امنیتی را برعهده دارد. یکی از پرونده هایی که در این کمیسیون بررسی شد پرونده قتل یک شهروند ایرانی به نام ستار بهشتی بود که در دوران بازداشت به قتل رسید. او در چرایی علت مرگ ستار می گوید: «شايد ترس و نگراني از شرايط زندان علت مرگ او بود چون براساس گزارش رسمي پزشکي قانون ضرب و شتم منتهي به مرگ ايشان وجود نداشت و شايد مجموعه استرس‌ها و فشارهاي رواني علت مرگ او بود.» او گزارش های حقوق بشری سازمان ملل علیه ایران را نشانه استقلال ایران در برابر حکومت های ظالم جهان می داند و معتقد بود ایران نباید گزارشگر ویژه سازمان ملل در حقوق بشر ایران را بپذیرد. او با چشم پوشی بر موارد متعدد نقض حقوق بشر در ایران، می گوید: «امریکا فشار بسیاری به دیگر کشورهای عضو شورای حقوق بشر اعمال کرده تا رای مثبت همه اعضا را برای قطعنامه ضد ایرانی به دست آورد.»

خانواده

علاء الدین بروجردی از طرف پدری، مادری و همینطور از طرف همسر عضو جامعه روحانیون است. پدرش شیخ محمد ابراهیم بروجردی فرزند آیت الله العظمی علی محمد نجفی بروجردی بود. علاء الدین از طرف مادری نوه آیت الله علی اصغر لاری، فرزند آیت الله العظمی سید عبدالحسین لاری است. علاء الدین بروجردی از طرف خانواده همسرش نیز متصل به جامعه روحانیت است. همسرش دختر آیت الله عبدالعلی آیت اللهی است. افشای نام متهمان پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی سبب شد تا از پسر بروجردی در رسانه ها یاد شود. اما علاء الدین بروجردی نقش خود و پسران اش را در این پرونده رد کرد و گفت دو پسر دارم که اصلا کار اقتصادی نمی کنند.

علاء الدین اصولگرا اما خواهری دارد که در اصلاح طلبی شهره است. اشرف بروجردی همسر غلامعلی معتمدی است. غلامعلی معتمدی داماد خانواده بروجردی، معاون وزیر کار دولت رجایی بود که در عملیات تروریستی دفتر حزب جمهوری در سال ۱۳۶۰ کشته شد. پسرش امیر معتمدی معاون سازمان جوانان هلال احمر بود که سال ۱۳۹۴ در سفری به ایتالیا دچار سکته قلبی شد و درگذشت. اشرف بروجردی در انتخابات مجلس دهم از حوزه تهران ثبت نام کرد که صلاحیت اش توسط شورای نگهبان رد شد. او از نزدیکان محمد خاتمی است.