درصحن- طاهره دانش*: تاریخ بشریت می تواند به عنوان یک ویترین جنگ توصیف شود. جنگ، برخورد و غلبه پادشاهان و حاکمان بر یکدیگر برای در اختیار داشتن مهم ترین سرچشمه یعنی مردم بوده است. این ممکن است یک توضیح روایتی از رفتاری باشد که در آن، شخصیت های خاص که دارای امتیازات اجتماعی، سیاسی و یا اقتصادی بوده اند، انتخاب کرده اند که کجا و چگونه در شهرها، کشورها، خلیفه گری ها و امپراتوری ها حکمرانی کنند. عاملی که موفقیت آنها را رقم زده، توانایی آنها برای وارد شدن در امور مردم است، به نوعی که قدرت حکمرانی را برای آنها فراهم می کند.

در طول سده ها، بشریت در دوره های گوناگونی زیسته ولی در دوره ای از آن، “حکمرانی” با “رهبری” جایگزین شد. نقطه عطف این دوره، گزینش افرادی است که مسئولیت امور اصلی جامعه را در دست گرفتند. این یک قاعده فراگیر و رو به گسترش است، چرا که نمایانگر مردم سالاری، نوگرایی و آزادی است، یک شیوه حکومتی که یونانیان آنرا آغاز کردند.

 

ایران، کشوری که نخستین مشروطه در خاورمیانه در آن شکل گرفته، نیز از این قاعده مستثنی نیست. این کشور دهه هاست که در حال حرکتی آرام برای دست یافتن به یک روند انتخاباتی عادلانه، نو و آزاد است. ایران در گذشته های دور، در زمان کورش، پیشگام برابر شمردن حقوق اقلیت ها و ارزش نهادن به جامعه چند فرهنگی بود و همچنین در زمان داریوش، گام های بنیادین در این زمینه برداشته شد. اما اکنون این کشور در برابر یک تغییر بالقوه قرار گرفته که می تواند “انتخابات” را دوباره برای مردم به شکل بهتری معنی کند. ایران در طول یک سده، سه انقلاب را از سر گذرانده است. یک سیر تکاملی ژرف در قلب جامعه ایران حس می شود که نشان از برخوردی متفاوت با موضوع انتخابات دارد. باید تاکید کرد که این سیر یک روند است و نه یک رویداد ناگهانی.

 

برای بهتر شناختن این پدیده باید ایران را در بستر جهانی در زمینه تکامل انتخابات بررسی کرد: در پی پایان یک دوره که کشمکش های شدیدی بین کمونیست های اجتماعی و لیبرال دموکرات ها را تجربه کرده، کشورهای تازه ای شکل گرفت که اهمیت بی سابقه ای به پدیده انتخابات داده اند. مردم به شکل روزافزونی خواستار انتخابات آزاد و عادلانه هستند تا از بابت استیفای حقوق خود از جانب رهبری جامعه، اطمینان داشته باشند.

 

نسل ها به سرعت در حال فرو رفتن در سیستم های سیاسی خودکامه ای هستند که تصمیمات توسط یک نفر یا تعداد معدودی برای همه جنبه های زندگی آنها گرفته می شود. در شرایطی که انتقال یک سیستم سیاسی به یک سیستم تازه، زمان طلب می کند، به مسخره گرفتن اصطلاحات مرتبط با انتخابات، توده مردم را دچار سکون می کند.

از زمان انقلاب 1979، ایرانیان، به جز شمار اندکی، به اصول بنیادین انتخابات به عنوان یک پدیده که آموزش و تحصیل را طلب می کند دست نیافته اند. نمی توان آنها را سرزنش کرد. نسل پس از انقلاب تقریبا از این موضوع بی بهره است. با اینحال ایرانیان در چهار دهه گذشته، به هر شکل که توانسته اند در انتخابات حضور داشته اند ولی همواره به یک نتیجه سیاسی اجتماعی یکسان رسیده اند. در پرتو انتخابات پیش رو در ایران می توان کمی به عقب برگشت و بنیان های انتخابات را از نو بررسی کرد. آنچه در ادامه می آید نکات روشنگری را در خود دارد که بررسی انتخابات به عنوان یک پدید مستقل را تشویق می کند، کاری که به دست یافتن به یک دانش فراگیر درباره انتخابات می انجامد.

همانگونه که در تیتر این مقاله آمده، انتخابات یک رویداد منفرد نیست. انتخابات واقعی، حضور داشتن در یک روند است. روندی که از بررسی، بازتاب و تصمیم گیری تشکیل شده و نه تنها محدود به انداختن رای به داخل یک صندوق نیست بلکه در واقع  حق و مسئولیت هر فرد در روند انتخابات را تشکیل می دهد.

انتخابات عادلانه و آزاد – به مفهوم امروزی – می تواند همه یا بخشی از این شرایط را پیش از آغاز داشته باشد:

حضور احزاب گوناگون و وجود رقابت مستقل، نامزد شدن، فعالیت های تبلیغاتی، بحث، رای گیری، پیام های رسانه ای و سرمایه گذاری.

 

در یک انتخابات واقعی، این عوامل یک روند رقابتی پرحرارت را شکل می دهند که رای دهندگان با برنامه ایده آلیستی نامزدها در برابر یکدیگر به چالش کشیده می شوند. در بین جنگ های تبلیغاتی رسانه ها، بقای مناسب ترین گزینه ها به وجود رقابت چند حزبی وابسته است. الگوهای تصادفی برای رای دهندگان، میزان بی علاقگی را افزایش می دهد. یک انتخابات رقابتی را می توان به مثابه حرکت خون در یک دستگاه دموکراتیک تشبیه کرد، دستگاهی که سیستم آینده را پدید خواهد آورد و در واقعیت، چارچوب الیگارشی پشت صحنه است.

 

انتخابات ایران هم جدا از این مسئله نیست. ولی فقیه که در صدر دستگاه جمهوری اسلامی نصب شده و نخستین حکومت شیعه دنیا را رهبری می کند، فرمان اش تاییدکننده نامزدهای انتخاباتی برای مقام های گوناگون در سیستم جمهوری اسلامی است. انتخابات مجلس خبرگان و انتخابات پارلمانی ۹۴ نیز در همین راستا قابل تحلیل است.  به عنوان یک واقعیت، به ویژه در پی انتخابات سال ۱۳۸۸ و تحرکات پس از آن، انتخابات در ایران به عنوان “گزینش” معنا می شود، نه یک انتخابات حقیقی. در این شرایط، پرسشی که پیش می آید این است که  آیا باید در چنین روندی حضور داشت یا نه؟

 

اگر به انتخابات به عنوان یک رویداد نگاه کنیم که به علامت زدن روی کاغذ خلاصه می شود، به احتمال زیاد پاسخ به این پرسش، “نه” خواهد بود. اما اگر انتخابات را به عنوان یک روند در نظر بگیریم، سپس پاسخ قطعا حضور در تمام انتخابات ها خواهد بود.

 برای روشن تر کردن این پاسخ باید به حقایق تاریخی در تلاش های صورت گرفته در ایران معاصر توجه کرد، تلاش برای ایجاد نمونه بهتر حکومتی در یک شیوه جامع. جدا از یک موضع میهن پرستانه، چنانچه نگاهی بی طرفانه به یک سلسله رویدادهای تاریخی از روزهای سخت قاجار تا دوره پساایدئولوژیک امروزی داشته باشیم، حضورملتی را می بینیم که هرگونه پتانسیل برای تعریف دوباره قدرت را در خود دارد.

 

علیرغم وجود آمار مخوف در رابطه با وضعیت حقوق بشر در ایران در دهه های گذشته، تورم وخیم، فساد و ورشکستی اخلاقی در بخش های مشخص، هر نسل از ایرانیان حس قوی تری برای توانمند شدن در جهت به چالش کشیدن سیستم قدیمی نشان داده اند. کشمکش روزافزون بین سنت – که امروزه از سوی روحانیون اسلامی نمایندگی می شود – و نوگرایی از سوی تمدن ایرانی، کاتالیزوری برای توانمند ساختن ایرانیان است. جنبش پیشروی حقوق زنان که در برابر تمام ارزش های کهنه قرار گرفته، مانیفستی از این واقعیت است. زنان ایرانی به دستاوردهای فراوانی دست یافته اند. این موضوع با در نظر گرفتن رنج ها و مصیبت هایی که زنان جهان با آن روبرو هستند، مهم تر جلوه می کند.

 بررسی دینامیسم کنونی که ایرانِ پس از تحریم را در بستر جهانی تحت تاثیر قرار داده، دو دیدگاه اصلی را در رابطه با ایرانیان ارائه می کند : دیدگاه نخست به مثابه در خواب راه رفتن در فضای انتخاباتی پیش رو که یا آنرا نادیده بگیریم یا اینکه صرفا برویم و روی کاغذ رای علامت بزنیم. دیدگاه دوم: روندی که  باید به شکل کامل طی شود و حکومت را به سوی سرفصلی تازه در انتخابات رهنمون سازد. برای این منظور، ایرانیان ابتدا باید  توان خود را درک کنند و به این نکته مهم توجه کنند که تاکنون پیشگام نبوده اند بلکه دنباله رو بوده اند لذا مهم این است که این واقعیت را درک کنند که برای پیشگام بودن به یک پایه مهم یعنی تحصیل نیازمندند.

یک اصل مهم در این زمینه، آشنایی با گذشته است. مقصود البته آشنایی با ژنرال های زن یا شاهزاده خانم های امپراتوری که سده ها پیش از پیدایش رسانه و نسل اینترنت می زیسته اند نیست. هدف دوره ای است که به واقعیات اجتماعی و افتصادی امروزه نزدیک است، روزهای مادران و مادر بزرگ های آنها، پیش و پس از کودتای 28 مرداد یا انقلاب اسلامی. این آگاهی و دانش درباره گذشته، برای حرکت یک ملت به جلو حیاتی است. اگر ندانیم از کجا آمده ایم محکوم به تکرار گذشته ایم.

موضوع ضروری دیگر، آگاهی از تاثیر ابرازهای اجتماعی است. تاثیر گسسته رویدادها که در گذشته ما را به جلو سوق داده اند نباید کم اهمیت انگاشته شود. گرچه انقلاب ۱۳۵۷ آگاهی ما از استقلال، ملیت و آزادی را بالا برد ولی انقلاب به هر رو یک وقفه ناگهانی در زندگی یک ملت پدید می آورد. اگر از جنبه سازندگی به این وقفه نگاه کنیم، یک فرصت برای ایجاد شرایط بهتر پدید می آورد. در جامعه جهانی این موضوع در حال روشن شدن است که در هر شرایطی، آنهایی که به یک رویکرد حرکتی – واکنشی برای ساخت یک مدل تازه از زندگی اجتماعی می اندیشند، برنده خواهند بود، مهم نیست چقدر طول می کشد یا چقدر دشوار باشد.

منطق حرکت-واکنش به شکلی روز افزون به عنوان یک ابزار محوری سازندگی در امور اجتماعی شناخته می شود. از آنجایی که نسل پسا ایدئولوژیک ایرانیان که پس از انقلاب ۱۳۵۷ به دنیا آمده اند، حال که به میان سالی می رسند، تعصبات انقلابی آنها فرو می نشیند. فضایی خالی ای که از این بابت پدید می آید، ممکن است از سوی نامزدهایی شکار شود که واژگان شان با عملکردشان متفاوت است. نگرش حرکت-واکنش برای سازندگی اجتماعی به رای دهندگان ایرانی این امکان را می دهد که هم در روند بررسی پیشینه نامزدها حضور داشته باشند و هم از راه رسانه ها و در زمان مناسب، در طول انتخابات و پس از آن، دغدغه های خود را ابراز کنند. این حرکت به پدید آمدن نوعی فرهنگ مسئولیت در رای دهندگان و انتخاب شدگان می انجامد. در گذر زمان، این عوامل به درک انتخابات به عنوان یک روند منجر می شود نه به عنوان یک رویداد.

 

همانطور که تاریخ نشان می دهد ایران و ایرانیان هزاران سال شاهد حکمرانانی بوده اند که آمده و رفته اند. ولی همانگونه که انتخابات سال ۱۳۸۴ نشان داد، عدم حضور می تواند نتایج شگفت آوری به همراه داشته باشد. یک منطقه پرتنش با منابع پرخطر به سیاست های جمعیتی جمهوری اسلامی وصل شده که در پی دوبرابر کردن جمعیت اش است. این فضا امکان مناسبی پدید آورده تا ایرانیان با معنا کردن دوباره انتخابات، یک خدمت دیگر به تمدن بشری بکنند. انتخابات به عنوان روندی که بر پایه منطق حرکت – واکنش، همراه با آموزش استوار است.

 

*طاهره دانش: تحلیل گر ارشد سیاسی