در صحن – شوراها – احسان عابدی: به انتخابات شوراهای پنجم امیدوار است و پیش‌بینی می‌کند که «شورای شهر جدید به سوی نظارت بیشتر و قوانین مدرن‌تر شهری حرکت خواهد کرد». مهندس علی‌اکبر موسوی خوئینی، نماینده سابق مجلس و پژوهشگر، به یک نکته کلیدی نیز اشاره می‌کند؛ این که شورای کنونی بیشتر «شورای شهرداری»‌ست تا شورای شهر چرا که هنوز بر بسیاری از نهادها و دوایری که به نحوی در مدیریت شهری دخیل هستند، تسلط ندارد.

آقای موسوی خوئینی که اکنون در مریلند آمریکا زندگی می‌کند، نماینده مردم تهران در مجلس ششم بود، مجلسی که تقریبا هم‌زمان شده بود با اولین دوره شوراها در ایران. از این رو گفت‌وگوی ما نیز اشاراتی به آن دوره شوراها دارد که همه کرسی‌های آن دست اصلاح‌طلبان بود. این گفت‌وگو را می‌خوانید.

سه چهار روز بیشتر به انتخابات شوراها نمانده، اما این انتخابات خیلی تحت‌الشعاع انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفت و کمتر درباره آن بحث و گفت‌وگو شد. اجازه بدهید یک نتیجه‌گیری از این ماجرا بکنیم، این که شوراها انگار همیشه مسئله‌ای فرعی در ایران بوده و آن‌چنان که باید به آن بها داده نشده. از همان دوره اول نگاه کنیم که شماری از اعضای شاخص آن در تهران به منظور نامزدی در انتخابات مجلس استعفا دادند. ماجرا را چگونه می‌بینید؟

درست است. انتقادهایی بوده ولی با پیام دیروز آقای خاتمی و دفاع تمام قد او از لیست امید، این انتخابات هم جان تازه‌ای گرفته و وارد مرحله جدیدی شده است. طلیعه مبارک آن هم انصراف چهره‌های مورد احترامی‌ست که در لیست جای نگرفتند، اما به نفع لیست اصلاحات کوتاه آمدند.

اینکه برخی نمایندگان لیست امید مانند دکتر مجید فراهانی که برخاسته از جنبش دانشجویی‌ست و تخصص مدیریت پروژه دارد، با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کردند که از تخصص و تجربه همه کسانی که به هر دلیلی در لیست جای نگرفته‌اند استفاده خواهد شد و شورا محل رفت‌وآمد این چهره‌های خوش‌نام، مانند دکتر ایرج محمدفام متخصص شهری و خانم لیلا ارشد و امثال آنان برای تصویب قوانین کارآمد شهری ونظارت بهتر خواهد بود، نویددهنده گرایش کارشناسی‌محور، شورای جدید است که در صورت پیروزی اصلاح‌طلبان محقق می‌شود.

یک محاسبه کلی داشته باشیم. فکر می‌کنید از دست دادن شوراها در همه این دوره‌ها تاکنون چقدر خسارت و هزینه برای جریان اصلاح‌طلبی داشته است؟

اصلاح‌طلبان به جز شورای اول که متاسفانه جنبه سیاسی به خود گرفت، در هیچ دوره دیگری اکثریت شورای تهران را بر عهده نداشتند که پاسخگوی مدیریت آن باشند، اما چهره‌های اقلیت آن همواره کارنامه خوبی داشته‌اند مانند خانم دکتر ابتکار و دکتر محمدعلی نجفی که عملکردشان مثبت بود و بعدها هم در جایگاه معاونت و مشاورین ارشد رئیس جمهور روحانی به خدمات خود در سطح ملی ادامه دادند.

به نظرم از شورای اول نیز درس آموخته‌اند و در لیست این دوره مشهود است که به تخصص و تجربه مرتبط با نیازهای شهری توجه بیشتری داشته‌اند و افراد کمتر سیاسی هستند.

شوراهای اول به‌نوعی با حضور شما در مجلس ششم همزمان بود، یک سال این طرف و آن طرف، به هر حال طیفی از سیاستمداران همسوی جریان شما آن زمان شوراهای تهران را در دست داشتند. چرا شوراهای آن دوره به‌ویژه تهران، آن‌قدر ناکارآمد شد؟ این همه اختلافات و دعواها از کجا ناشی می‌شد؟

دلیل اصلی ناکارآمدی آن بیش از حد سیاسی شدن شورا بود که خطای اصلاح‌طلبان در این زمینه انکارناپدیر است. ولی یاد گرفتن از تجربه آن روز به کار امروز آمده است به‌طوری که می‌بینیم چهره‌های به شدت سیاسی و کسانی که تخصص و تجربه‌ای غیرمرتبط با نیازهای مدیریت شهری دارند، کمتر توانسته‌اند به لیست جدید راه یابند و این امر امیدبخش است.

آن زمان ایده‌آل شما از شوراهای شهر و روستا چه بود؟ چه هدف‌هایی را دنبال می‌کردید و تا چه حد به آن اهداف رسیدید؟

آن زمان شخصا به مقابله شورا با فساد در تصمیم‌گیری شهرداری‌ها به خصوص در تهران علاقه داشتم و همچنین تصویب و اجرای قوانین برای مدرنیزاسیون زیرساخت‌های شهری مانند، ایده شهر الکترونیکی که اولین بار دوستان ما در ادوار تحکیم آن را مطرح کردند و آقای دکتر نجفی عضو بعدی شورا تا حدی آن را دنبال کرد و البته شهرداری وقت نیز در این زمینه علاقه‌مندی نشان داد. پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود من در زمینه استفاده از تکنولوژی ارتباطات در بهبود کیفیت زندگی در شهر تهران بود و علاقه داشتم این موضوع در افکار عمومی طرح شده و از ترددهای پرهزینه و بی‌جای شهروندان تهرانی برای پرداختن قبوض آب و برق و گاز و تلفن و نیز خدمات شهرداری و دولتی جلوگیری شود که این امر خود به کاهش آلودگی هوا و ترافیک کمک می‌کرد والبته خوشحالم که تا حدی عملی شد.

اصلاح‌طلبان شوراهای دوم را در تهران باختند و از آن پس همچنان بازنده بوده‌اند تا همین دوره کنونی که تا نزدیک ۵۰  درصد صندلی‌های شورای تهران را از آن خود کردند. اما باز آقای قالیباف شهردار شد، مسئله املاک نجومی پیش آمد، حادثه پلاسکو، و باز نتوانستند تغییری در شهرداری به وجود بیاورند. چه چیزی باعث شده که شهردار کنونی همچنان دست بالا را داشته باشد؟

ببینید اولا کسی خوشش بیاد یا نیاید از انصاف نباید خارج شد و خدمات آقای قالیباف در توسعه مترو و به‌کارگیری تکنولوژی ارتباطات در تهران و پلیس ۱۱۰ و امثالهم را نادیده گرفت. حادثه پلاسکو هم سه ضلع مقصرین داشت که در راس آن شهرداری، دیگر ضلع‌اش بنیاد مستضعفان از نهادهای تحت امر رهبری و ضلع سوم هم وزارت کار بود که وزارت کار از مردم بابت قصور عذرخواهی کرد ولی شهردار و شهرداری حتی حاضر به عذرخواهی هم نشدند و بدتر از آن با فشارهای سنگین مانع از انجام تحقیق و تفحص در شورا و نیز تحقیق مجلس در مورد املاک نجومی شدند که طبعا با زور و فشار بالادستی‌های قدرت بوده است. اما با این حال وجهه شهردار در نزد افکارعمومی لطمه دید و در مناظره‌ها نیز به اوج خود رسید تا جایی که امروز منجر به کناره‌گیری وی از انتخابات ریاست جمهوری شد.

آنچه که نزد مردم مشهود بود این است که شهردار با اتکا به رانت و پشتیبانی مقامات ارشد کشور و نهادهای نظامی توانست کرسی پرسود مدیریت شهر تهران را حفظ کند اما این پشتیبانی‌ها باعث نشد که عملکرد وی بهتر شود.

فکر می‌کنید شوراها در کشور و به‌‌طور خاص در تهران، در این دوره بتوانند آن نظارت باید و شاید را بر شهرداری داشته باشند؟

به نظرم بله. رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی هم البته ابزار مهمی هستند و به‌واسطه مقاومت دولت در برابر مسدود شدن آنها و توسعه اینترنت نسل‌های ۳ و۴ در کشور امکان نظارت عمومی بیشتر شده است.

به علاوه کاندیداهای این دوره جدید در میان اصلاح‌طلبان خاستگاه سالم‌تری داشته وعلاقمند به نظارت بیشتر بر بودجه وعملکرد شهرداری بوده و خود نیز قطعا بیش از قبل تحت نظارت افکار عمومی خواهند بود.

بگذارید از نظر ساختاری شوراها را بررسی کنیم. شوراهای شهر و روستا در ایران اساسا تا چه حد قدرت دارند؟ چقدر مستقل از دولت هستند و مستقلانه می‌توانند مسائل شهر و روستا را حل و فصل کنند؟

اختیاراتی که تاکنون طبق قانون واگذار شده در محدوده شهرداری بوده و شورای شهر معنای واقعی ندارد چرا که به عنوان مثال مدیر آب و فاضلاب و برق و مخابرات شهر تهران توسط شهردار و با تایید شورا انتخاب نمی‌شوند و بودجه آنها نیز همراه انتصاب و برکناری‌شان توسط دولت طبق سلسله مراتب استانی تعیین می‌شود. البته دلیل اصلی آن مخالفت نمایندگان شهرهای کوچک با واگذاری این اختیار از دولت به شوراها بوده، چرا که آنها می‌خواهند همچنان از این طریق در انتخابات مجلس حمایت مردمی را به دست بیاورند. اما به نظرم وقت آن رسیده که این اختیارات نیز به شوراها و شهرداری‌ها واگذار شود. البته هم‌زمان باید شهردارها هم با رای مستقیم مردم انتخاب شوند تا در ازای افزایش اختیارات و بودجه، بیشتر از گذشته پاسخ‌گوی مردم باشند. طبعا در مجلس دهم امکان بیشتری برای این کار وجود دارد و دولت هم برای افزایش قدرت تحرک و کوچک‌سازی خود باید از آن استقبال کند.

این تغییر ساختار یک حرکت ملی و عزم و اراده تمام جناح‌ها را می‌طلبد چرا که باید در شورای نگهبان هم تصویب شود، اما در مجموع چنین تغییری باعث سهیم نمودن بیش از پیش مردم در سرنوشت و بودجه خودشان خواهد شد.

بازگردیم به فهرست این دوره اصلاح‌‌طلبان برای انتخابات شورای تهران. این فهرست بحث‌های زیادی را به دنبال داشت. ارزیابی شما از این انتقادات چیست؟

انتقاداتی وجود داشت ولی به نظرم در مجموع این لیست حاوی اسامی دارای تخصص و تجربه بیشتر و مرتبط‌‌ تر با وظایف شوراها و شهرداری‌هاست.

این پذیرش فشارها و لیست بسته شده، خیلی محافظه کارانه نیست؟ خصوصا اینکه به گفته رئیس هیات نظارت بر انتخابات شوراها، ۳۷ نفر از تایید صلاحیت شدگان به تقاضای دادستانی رد صلاحیت شده اند؟ 

طبیعتا باید متناسب با جو و شرایط حال حاضر و نه دوران اصلاحات تصمیم گرفته می‌شد. البته جا داشت که دولت نیز بیشتر مقاومت می‌کرد ولی بیش ازآن از توان دولت خارج بود. با همه این اوصاف افراد حاضر در لیست عمدتا دارای پیشینه اصلاح‌طلبی  و جریان اعتدال هستند و به آن تعهد دارند. تخصص و تجربه آنان غنیمت بزرگی است. البته برخی از آنان اعلام کرده‌اند که در صورت انتخاب از وجود افراد متخصص و توانمندی که احیانا کاندیدا شده و به هر دلیل در لیست‌ها نیامده و انصراف داده‌اند یا حتی کاندیدا نشده ولی دارای تخصص وتجربیات ارزنده‌ای هستند استفاده خواهند کرد.