درصحن ـ شوراها ـ سعید دهقانی: اگر از بازارهای پر زرق و برق مبل و موبایل یافت آباد، که در یک دهه گذشته مثل قارچ از زمین سر بلند کرده اند عبور کنید، وارد جاده ساوه می شوید. جاده ای که از قلب شهرستان های جنوب تهران عبور کرده و چهاردانگه و اسلام شهر را به شهرستان بهارستان وصل می کند. بهارستان یکی از آخرین نتایج تقسیمات شهری استان تهران است که از سه شهر نسیم شهر (اکبرآباد)، گلستان، و صالحیه تشکیل شده است.

این مناطق بیش از هر چیز با شورش های شهری اوایل دهه هفتاد به یاد آورده می شوند. این شورش ها به بهانه اعتراض به افزایش کرایه تاکسی ها و در حقیقت به علت فشار ناشی از مشکلات حاشیه نشینی آغاز و دامنه آن تا جنوب تهران کشیده شد. در روزگاری که اینترنت وجود نداشت و روزنامه ها اجازه فعالیت مستقل نداشتند، سرکوب خونین این شورش به دست قرارگاه ثارالله، تقریبا بی سر و صدا انجام شد و از آن پس، این مناطق به جولانگاه و یکی از مراکز فعالیت نیروهای سپاه و بسیج و نهادهای فرهنگی و مذهبی وابسته به آنها در استان تهران تبدیل شده است.

بیشتر جمعیت 700 هزار نفری این شهرستان مهاجر هستند. آنها عمدتا از شهرها و روستاهای آذربایجان، اردبیل، زنجان و همدان به امید یک زندگی بهتر به اینجا مهاجرت کرده اند. اما امید بسیاری از آنها ناامید شده است. رکود اقتصادی در سال های اخیر، باعث بیکاری بسیاری از ساکنان این شهر شده به طوری که اغلب آنها به شغل هایی مانند مسافرکشی و دست فروشی روی آورده اند. مشاهدات میدانی واقعیات این شهر را بسیار بهتر از آمارهای دولتی نشان می دهد:  اگر کنار جاده ساوه منتظر ماشین بایستید به طور همزمان چند نفر برای شما توقف می کنند: همه مسافرکش شده اند.

اینجا جایی برای کودکان نیست!

بهارستان مانند بیشتر شهرستان های جنوب تهران از بحران حاشیه نشینی و کمبود امکانات شهری رنج می برد. تنها اشاره به این نمونه که شهرستان 700 هزار نفری بهارستان، تنها دارای یک بیمارستان است که آنهم سال پیش افتتاح شد، عمق فاجعه را نشان می دهد.

اما مشکلی که بهارستان را از شهرهای دیگر متمایز می کند وضعیت اسفناک مدارس این شهرستان است. وضعیتی که زندگی هزاران دانش آموز این مناطق را تحت تاثیر قرار داده است. بسیاری از مردم این شهر امید خود را برای زندگی بهتر از دست داده و تنها به آینده فرزندانشان فکر می کنند اما نگاهی به وضعیت فاجعه بار مدارس این شهرستان جایی برای امیدواری باقی نمی گذارد.

مدارسی که شبیه زندان هستند

بنا به آمار، بهارستان دارای 262 مدرسه است که به هیچ وجه جوابگوی جمعیت رو به افزایش آن نیست. این منطقه از نظر تعداد دانش آموزان در یک کلاس بالاترین تراکم را در کشور دارد. اما حتی این تراکم بالا هم مشکل کمبود فضاهایی آموزشی را حل نکرده، به طوری که بسیاری از مدیران مدارس این شهرستان، کتابخانه ها، سالن اجتماعات، کارگاه ها، آزمایشگاهها و برخی حتی نمازخانه هایشان را با کمدهای فرسوده انباری ها، نصف کرده و به کلاس درس تبدیل کرده اند.

معاون پرورشی یکی از مدارس قلعه میر می گوید: «کلاس های درس ما بیشتر به زندان شبیه هستند و دانش آموزان در آنها نفس تنگی می گیرند، با این اوضاع نمی توان انتظار بازده زیادی از مدارس داشت.» حسین هم که در یکی از مدارس سه راه آدران تدریس می کند، در این باره می گوید: « از یک طرف تقریبا تمام مدارس این منطقه دو شیفته هستند و از طرف دیگر تعداد دانش آموزان در هر کلاس بین 35 تا 40 نفر است. این تراکم عملا امکان تدریس را از معلمان گرفته و ما در کلاس فقط مبصری می کنیم.» به عقیده او مسئولان برای جبران کمبود نیرو و مدرسه به جای ساختن مدارس و استخدام معلمان جدید، هر سال تراکم دانش آموزان را در کلاس ها  بالا می برند.

یکی از مدیران مدارس متوسطه اول مدارس سلطان آباد با تایید مشکل تراکم بالای دانش آموزان به ابعاد دیگری از فاجعه اشاره می کند. او می گوید: «سرانه دولت برای مدرسه 400 نفری ما 900 هزار تومان بوده و این در حالی است که فقط هزینه تعمیر شوفاژخانه برای ما پنج  میلیون تومان تمام شد.» او در پاسخ به این پرسش که هزینه ها را چطور تامین می کنید، می گوید: «مجبوریم از دانش آموزان پول بگیریم و این کار خیلی سختی است چون از یک طرف صدا و سیما هر روز تبلیغ می کند که مدارس حق گرفتن کمک به مدرسه از دانش آموزان را ندارند از طرف دیگر ما حتی پول کافی برای خرید برگه های امتحانی را هم نداریم.»

کلاس های درس در مدارس بهارستان نه تنها از هیچ امکانات جدید آموزشی بهره مند نیستند بلکه حتی میز و صندلی مناسبی هم برای دانش آموزان ندارند. جواد که در مدرسه راهنمایی شهید بختیاری در قلعه میر درس می خواند، در این باره می گوید: «همه ما روی نیمکت های سه نفره می نشینیم، خیلی سخت است. ما بزرگ هستیم و توی نیمکت ها جا نمی شویم، اغلب دستمان به هم می‌خورد و نوشته‌هایمان خط می‌افتد یا اینکه وسیله‌هایمان روی میز جا نمیشود و به روی زمین می‌افتد.» او با اشاره به این که برای 500 دانش آموز مدرسه تنها چهار سرویس بهداشتی وجود دارد، می گوید: «زنگ تفریح برای رفتن به دستشویی دعوا می شود و خیلی ها سر این با هم کتک کاری می کنند.»

بیرون از مدرسه چه می گذرد؟

وضعیت فاجعه بار شهرستان بهارستان برای دانش آموزان تنها به کلاس های شلوغ و تنگ و تاریک محدود نمی شود. اغلب مدارس این شهرستان در مکان هایی واقع شده اند که هم به لحاظ بهداشتی و هم اجتماعی آلوده و جرم خیز بوده و به هیچ عنوان برای یک مکان آموزشی مناسب نیستند. دبیرستان های امام حسین و  شریعتی، تنها نمونه هایی برای این مشکل هستند.

دبیرستان امام حسین در سه راه آدران و در یکی از شلوغ ترین و آلوده ترین مناطق شهر واقع شده است. یکی از معلمان این دبیرستان در توصیف این منطقه می گوید: «مدرسه ما به وسیله زمین های خاکی که پر از نخاله های ساختمانی و زباله است احاطه شده. دانش آموزان بعد از عبور از این زمین ها به سه راه آدران می رسند که بسیار شلوغ و بی نظم است و خطر تصادف وجود دارد. سه راه آدران همین طور پاتوق اوباش منطقه هم هست و دانش آموزان اغلب از آن ها الفاظ رکیکی یاد می گیرند.»

سعید هم که اهل کردستان است و به عنوان نیروی انتقال موقت در این مدرسه تدریس می کند، می گوید: «بیشتر معلمان از وضع تربیتی دانش آموزان ناله می کنند اما با اوضاعی که این منطقه دارد من به دانش آموزان حق می دهم. الگوی آنها در این منطقه بزهکاران و فروشندگان مواد مخدر هستند.»

دبیرستان شریعتی هم که در سلطان آباد واقع شده از این نظر وضع بدتری دارد. این مدرسه در انتهای یکی از کوچه های خیابان سی متری و درست کنار رودخانه فصلی قلعه میر ساخته شده است. این رودخانه به گفته مردم محلی، یکی از آلوده ترین رودخانه های کل منطقه است. انبوهی از زباله و فاضلاب درست پشت دیوار مدرسه در این رودخانه روی هم تلنبار شده که دیدن آن هر ناظری را به تاسف وامی دارد.

یکی از والدین دانش آموزان این مدرسه می گوید: «با توجه به این که این رودخانه به محل انتقال فاضلاب خانگی و صنعتی تبدیل شده، به دلیل آلودگی سمی جان شهروندان به ویژه کودکانی که هر روز از کنار این رودخانه رد می شوند در خطر است.» او ادامه می دهد: «به دلیل رشد آلودگی، رودخانه، قلعه میر عملا تبدیل به زیستگاه موجودات موذی از جمله موش های چند کیلویی شده که حتی گربه ها نیز از دست این موش ها فراری می شوند.»

سجاد هم که در دبیرستان شریعتی تدریس می کند، با انتقاد از عدم رسیدگی مسئولان به این مشکل می گوید: «به محض این که هوا کمی گرم می شود دیگر نمی توانیم پنجره کلاس ها را باز کنیم، چون بوی تعفن تمام کلاس را فرا می گیرد.»

چه کاری از شورا و شهرداری برمی آید؟

یکی از اقدامات مثبت شهرداری های مناطق مختلف بهارستان برای کمک به حل بحران آموزش و پرورش در این منطقه اختصاص زمین برای ساخت مدارس جدید بوده است. در این زمینه شهرداری صالحیه سال گذشته 2100 متر مربع زمین را برای ساخت فضای آموزشی اختصاص داد. اما در نهایت بیشتر مسئولین شهری حل مشکلات را به خیرین مدرسه ساز، حواله کرده و از خود سلب مسئولیت می کنند.

عباس که خود معلم و کاندیدای انتخابات شورای شهر صالحیه است، می گوید: «البته ساختن مدارس و فضاهای آموزشی جدید از وظایف اصلی شورا و شهرداری نیست، اما سالم سازی محیط های اطراف مدارس باید جزو وظایف و اولویت های شهرداری ها تعریف شود. دانش آموزان حق دارند در محیط های تمیز و به دور از آلودگی ها صوتی و زیست محیطی درس بخوانند.»

اقدام دیگری که شورا و شهرداری  برای تخفیف مشکل مدارس بهارستان می توانند انجام دهند، ساخت مراکز ورزشی مختص به دانش آموزان است. در سال 1394 سرانه فضای ورزشی در شهرستان بهارستان برای هر نفر کمتر از یک موزاییک بود. ناگفته پیداست که دانش آموزان سهمی از این فضای ناچیز نمی برند. عباس که خود دبیر ورزش است، می گوید: «با توجه به حیاط های کوچک و تعداد بالای دانش آموزان، امکان ورزش در مدرسه  بسیار محدود است و وجود مراکز ورزشی بیرون از مدرسه می تواند تا حدی مشکل را رفع کند.»

در مجموع، از گفته ها و شنیده ها می توان نتیجه گرفت که شرایطی که دانش آموزان بهارستانی در آن درس می خوانند بسیار بحرانی است. حل این بحران به ویژه از این جهت ضروری است که دام هایی مانند اعتیاد و بزهکاری در مسیر کودکان و نوجوان این مناطق پهن شده و آنها را به سادگی جذب خود می کنند.

تاکنون تنها توقع مسئولین از مدارس این بوده که دانش آموزان را در راهپیمایی های 22 بهمن و 13 آبان و در حمایت از حکومت به خیابان ها بیاورند. به نظر می رسد زمان یک تجدید نظر اساسی در این نگاه فرارسیده است. منتخبان جدید شورای شهر در گلستان، نسیم شهر و صالحیه می توانند و باید با در اولویت قرار دادن بحران آموزش و پرورش در این شهر، به نماینده این تغییر نگاه تبدیل شوند.