در صحن ـ شوراها ـ ماندگاری: جدیدترین گزارش مرکز آمار ایران از نتیجه سرشماری اخیر این سازمان، نشان‌دهنده‌ نرخ رشد بیش از 3 درصد برای استان خراسان جنوبی است. سومین استان بزرگ ایران با مرکزیت بیرجند، بیشترین رشد جمعیت سالانه را نیز داراست.

برمبنای گزارش اخیر مرکز آمار ایران از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1395، استان خراسان جنوبی با فاصله‌ای محسوس نسبت به رده‌های دوم و سوم (استان‌های بوشهر و هرمزگان و البرز و قم) در صدر جدول متوسط رشد سالانه جمعیت در کشور ایستاده است. عنوانی که نشان‌دهنده حجم مهاجرت از اطراف (داخل و خارج از ایران) به سوی خراسان جنوبی است.

حتی اگر نتایج سرشماری اخیر هم منتشر نمی‌شد، حاشیه‌نشین‌های بی‌پناه و فقیر اطراف شهر بیرجند، وضع ناگوار را به قدر لازم توضیح می‌دادند. جمعیت حدود 769 هزار نفری استان خراسان جنوبی، هرچند در شهرهای مختلف استان (به ویژه بیرجند، قائنات، طبس، و نهبندان و فردوس) متمرکز شده، اما به شکلی قابل حدس، بیش از ثلث جمعیت استان در مرکز آن (بیرجند) تمرکز یافته که به شکل روزافزونی به میزبانی مهاجران و حاشیه‌نشین‌ها ناچار شده است.

حاشیه‌نشین‌های محروم و بی‌بهار

تابستان گذشته بود که رییس شورای شهر بیرجند در گزارشی تکان‌دهنده اعلام کرد که حدود نیمی از جمعیت شهرستان بیرجند در چهار روستای حاشیه‌ آن زندگی می‌کنند. او افزوده بود که 324 روستا در شهرستان بیرجند وجود دارد که دورترین روستا با مرکز استان 120 کیلومتر فاصله دارد.

اما مشکل محرومیت تنها مربوط به روستاهای دورافتاده نیست؛ اینجا در حاشیه‌ بیرجند و در مناطقی چون محله امام موسی ابن جعفر و مهرشهر یا منطقه کاظمیه، محرومیت را می‌شود به وضوح لمس کرد.

در این مناطق و دیگر حاشیه‌های محروم شهر، به دشواری می‌توان از آمدن بهار نشانی یافت. شمار بیکاران یا کارگران فصلی و دستفروش آنقدر زیاد است که تقریبا از هر کس سئوال می‌کنم چه شغلی دارد، پاسخ همین است.

سر و وضع کودکان و زن‌های خانه‌دار و خانه‌های محروم، چنان دردناک است که به سختی می‌توانم از کودکان در حال بازی در زمین‌های خاکی بپرسم برای عید آیا چیزی خریده‌اند یا خیر. خانه‌های اغلب کاهگلی یا ساخته شده با سیمان؛ با حیاط‌های کوچک؛ شیرهای آب داخل حیاط که چندکاره است…

هرچند شور زندگی چنان است که زن‌های خانه‌دار را واداشته در پایان زمستان به تمیز کردن خانه‌های کوچک و با حداقل امکانات مشغول شوند، اما هیچ نشانی از «خرید سال نو» در کار نیست.

وقتی پا روی قلبم می‌گذارم و با هر سختی از خرید شب عید می‌پرسم، پاسخ‌ها مشابه است. زن میانسالی می‌گوید: «خدا شاهد است که ما برای مخارج روزمره دچار مشکلیم، کدام خرید شب عید برادر؟»

و یک خانم مسن‌تر هم بیکاری شوهرش و خانه‌نشین بودن او را شاهد می‌آورد از روزهای سخت و می‌گوید: «از شکم‌مان می‌زنیم برای رسیدن به آخر ماه.»

بقال منطقه هم دفتر طلب‌هایش را نشانم می‌دهد و می‌گوید: می‌دانم که ندارند بدهی‌شان را بدهند؛ خجالت می‌کشم از طلبم بگویم.»

او به مغازه‌اش اشاره می‌کند و چند جعبه کوچک شیرینی و اضافه می‌کند: «اینها را هم برای خالی نبودن مغازه آورده‌ام؛ می‌بینی که چقدر کوچک هستند؛ اما امیدوارم همین ها فروش بروند.»

پیرمردی که بیرون، به دیوار مغازه تکیه داده و رو به آفتاب نشسته، با صدای سراسر دردآلود می‌گوید: «اینجا خبری از عید نیست.»

عوارض رشد فزاینده حاشیه نشینی

نادر، دانش‌آموخته اقتصاد که در یکی از ادارات دولتی بیرجند مشغول به کار است، عقیده دارد که یکی از علل مهم رشد مهاجرت به بیرجند و افزایش حاشیه‌نشینی ، خدماتی است که دولت قبل به بعضی روستاهای اطراف ارائه کرده است. او معتقد است خیلی از کسانی که به شکل غیرقانونی به ساخت و ساز در اطراف بیرجند و حاشیه‌ها و روستاهای اطرافش اقدام کرده بودند، بعد از دریافت لوله‌کشی آب و گاز و برق، تقریبا خیالشان از ادامه زندگی به هر شکل راحت شد.

وی همچنین اضافه می‌کند که متاسفانه دیگر از مسئولان وقت، کسی به عوارض حاشیه‌نشینی و آسیب‌های اجتماعی آن توجه نکرد؛ و چند سالی است که روند حاشیه‌نشینی در بیرجند و افزایش جمعیت روستاهای آن به شکل فزاینده ادامه دارد.

نادر همچنین از سوء استفاده برخی بنگاه‌ها و بساز و بفروش‌ها و املاکی‌ها از وضع بهم‌ریخته می‌گوید و ادامه می‌دهد: بالاخره شورای شهر و شهرداری است که باید این وضع را مدیریت و اصلاح کند.

یکی از اعضای شورای شهر بیرجند معتقد است که «با الحاق مهر شهر به بیرجند یک شبه ۴۰ درصد جمعیت شهر گسترش یافت که این عامل باعث شده که شهرداری بیرجند نتواند خدمات مناسبی در این منطقه به شهروندان ارائه کند.» وی تصریح می‌کند که این حاشیه‌ها «دچار مشکلات بهداشتی» هستند.

شورا به «امام جماعت»ها می‌رسد

رسول، یکی از کنشگران مدنی بیرجند می‌گوید: «هرچند ما با برخی از دوستان در تلاش هستیم که به قدر توان خودمان از مشکل مردم محروم کم کنیم، ولی واقعا این کار در توان ما نیست.»

او اضافه می‌کند: «بدبختی اینجاست که نهادهای مسئول و متولی، به این ماجرا بی‌توجهی غریبی نشان می‌دهند.»

وی به عنوان نمونه به شورای شهر بیرجند اشاره می‌کند و می‌گوید: «باور نمی‌کنید، همین چند ماه پیش، شورای شهر بیرجند تصویب کرد که حق الزحمه امام جماعت‌های شهرداری و مناطق و سازمان‌های وابسته به شهرداری را افزایش دهد.»

رسول می‌پرسد: «من نمی‌دانم چطور این افزایش حق الزحمه قابل توجیه است وقتی هزاران شهروند در همین اطراف، گرسنه می‌خوابند.»

او همچنین اضافه می‌کند: «باور نمی‌کنید ولی یکی از مصوبات شورای بیرجند در همین چند ماه پیش، همکاری شهرداری در برگزاری مراسم اربعین در عراق بود. یا سال پیش به 50 نفر در شهرداری برای سفر به عتبات وام دادند.»

او با ناراحتی ادامه می‌دهد: «شنیده بودیم که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است؛ حالا چطور و چرا بودجه مردم بیرجند در عراق هزینه می‌شود؟ این شرعی است؟ انسانی است؟»

شورایی برای مردم یا حکومت؟

احمد یکی دیگر از کنشگران مدنی بیرجند، می‌گوید: «کارنامه شورای شهر بیرجند سیاه نیست؛ همچنان که همه اعضای شورا هدف انتقاد نیستند؛ ولی واقعا سئوال‌های زیادی درباره عملکرد اکثریت این شورا به خصوص درباره محرومیت‌زدایی و کم کردن از درد و رنج حاشیه‌نشین‌ها وجود دارد.»

او اضافه می‌کند: «شورا مصوباتی داشته که اسف‌بار است؛ مثلا سال پیش آقایان کمک و مساعدت مالی به بسیج سپاه بیرجند را برای تأمین بخشی از هزینه‌های مراسم سالگرد درگذشت آیت‌الله خمینی تصویب کردند. واقعا برگزاری این مراسم، نیاز به هزینه‌کرد توسط شورا داشت؟ شورا به چه حق و مجوزی منابع مالی‌اش را صرف ریخت و پاش برای چنین مراسمی، و آن هم برای بسیج و سپاه می‌کند؟ مگر بسیج و سپاه خودشان منابع مالی مستقل و ردیف بودجه ندارند؟»

احمد می‌افزاید: «اکثریت شورا دارد ایدئولوژیک رفتار می‌کند؛ اسم‌های زیبایی چون سحر و کوهسار را عوض می‌کنند و نام شهدای جنگ را روی آن می‌گذارند. آیا اینها ضروری و فوری است یا رسیدگی به محرومیت اهالی بیرجند و حاشیه‌نشین‌هایش؟»

او می‌پرسد: «این شورای شهر، قرار است مطابق اختیارات و وظایف‌اش، شورایی برای مردم باشد و بهتر کردن وضع زندگی آنها و کم کردن درد و رنج آنها، یا یکی از بازوهای حکومت؟»

این سئوال مهمی است که شاید پاسخ آن با رأی متفاوت مردم بیرجند به نامزدهای همدل با مردم منطقه، آشکار شود.