درصحن-شوراها- پرستو شادمان: در این روزها که تورم، گرانی، اوضاع خراب کسب و کار و درآمد باعث ناامنی مردم کلان‌شهرها شده، شهرستان‌نشینان نیز از این قاعده مستثنی نیستند و دل پر دردی دارند، آنها از کارکرد و کارآمدی شوراها، شهرداری، مسئولین اصناف در رسیدگی به مشکلات‌شان به شدت گله‌مندند، ولی با تمام مشکلات به خاطر گذران زندگی مجبور به امرار معاش هستند. به سراغ چند تن از شهروندان یکی از شهرهای توریستی شمال کشور که در حرفه‌های مختلفی فعالیت دارند رفتم تا از دغدغه‌ها و  مشکلاتشان در رابطه با مشکلات شهری پرس و جو کنم.

  • هیچ راه قانونی برای کسب درآمد باقی نمانده

بهرام یک بوتیک لباس زنانه دارد. او در خصوص مشکلاتی که در این کار سر راهش وجود دارد، می‌گوید: «تا زمانی که به ما اجازه فروش اجناس خارجی می‌دادند، مشتریان زیادی داشتیم و درآمدمان هم به‌نسبت خوب بود چون مردم به جنس لباس‌های خارجی اعتماد دارند. اجناس خارجی کیفیت بالایی دارند و مشتری داشت. اما از وقتی گفتند اجناس خارجی را جمع کنید و فقط لباس‌های ایرانی بیاورید، بیشتر مشتری‌هایمان را از دست دادیم. به ما اعلام کردند که لباس‌های ایرانی بیاورید تا از تولید ملی حمایت شود اما کیفیت لباس‌های ایرانی بسیار پایین است و هر مشتری که یکبار خرید می‌کند، دیگر به سراغ ما نمی‌آید.»

وی با اشاره به اینکه «اکثر لباس‌های ایرانی بی‌کیفیت هستند و در شهرستان مردم قدرت خرید بالایی ندارند» توضیح داد: «اگر بخواهیم لباس‌هایی بیاوریم که هیچ مشکلی نداشته باشند، قیمت آنها خیلی بالا است و مجبور می‌شویم لباس‌های معمولی بیاوریم که انها هم همه نایلون و ریون هستند. ضمن اینکه، سایز بندی لباس‌های ایرانی مشکل دارد و بارها پیش آمده که سایز تنه لباس با آستین‌ها متفاوت بوده! وقتی مشتری این مشکلات را می‌بیند، اعتمادش به ما از بین می‌رود و دیگر از ما خرید نمی‌کند.»

حدود ده سال پیش و در پی قانونی که با عنوان «ساماندهی مد و لباس» به‌تصویب مجلس رسید، دستورالعمل‌های در اجرای این طرح از سوی اصناف مختلف، که در این زمینه فعال هستند صادر شد تا با اینگونه سخت‌گیری‌ها به ترویج سبک زندگی اسلامی بپردازند. عرضه «لباس‌های متناسب با فرهنگ ایرانی-اسلامی» در استان‌های مختلف یکی از اقداماتی بود که در سال‌های اخیر به انجام رسیده است.

با این وجود امثال بهرام همچنان از کیفیت اجناس ناراضی هستند، او می‌گوید: «بدی مساله اینجاست که کسی در مورد چگونگی کیفیت جنس‌ها ما را توجیه نمی‌کند. فقط می‌گویند جنس ایرانی، فاکتور ایرانی، برند ایرانی و سود هم ۲۵ درصد. فقط با ما برخورد می‌کنند. کسی به تولید کننده‌ها نمی‌گوید که کیفیت را بالا ببرید و کار را برای همه آسان‌تر کنید. علاوه بر این،  وقتی که برای خرید جنس به بازار تهران می‌رویم تا فروشنده‌ها متوجه می‌شوند که از شهرستان برای خرید آمده‌ایم با ما برخورد بدی دارند و سعی می‌کنند جنس‌ها را به ما گران بدهند.»

وی در خصوص مشکلاتی که مغازه دارها با اداره اماکن دارند، می‌گوید: «در شهرستان‌ها به دلیل کوچک بودن شهر فشار اماکن بیشتر از تهران است. مثلا به عکس‌های روی جلد لباس‌ها گیر می‌دهند. می‌گویند نباید دست، پا یا گردن عکس لخت باشد و اگر با چنین موردی برخورد کنند، لباس‌ها را جمع‌آوری می‌کنند و ما را جریمه نقدی می‌کنند. دیگر برندهای خارجی نباید در مغازه باشد وگرنه باز هم جریمه نقدی در کار است.»

بهرام می‌گوید: «بارها تصمیم گرفتیم که به صورت قانونی از مرز جلفا لباس خانگی خارجی بیاوریم. این کار مستلزم تهیه برگ سبز بود اما با توجه به قوانین، لباس خانگی ۵۰ هزار تومانی برایمان ۱۵۰ هزار تومان هزینه برمی‌دارد و این قیمت در شهرستان برای لباس خانگی خیلی غیر معمول است و هیچ مشتری ندارد. به طور کلی هیچ شرایطی وجود ندارد که بتوانیم با آن کنار بیاییم و بخواهیم به صورت قانونی کار کنیم.»

از او درباره کارکرد شهرداری و شورای شهر در زمینه کمک به تقلیل مشکلات و یا تلاش برای برطرف کردن موانع اصناف می‌پرسم که پاسخ می‌دهد: «اصلا شوراها را ارزیابی نمی‌کنم. حداقل در مورد شغل خودمان می‌دانم که هیچ کاری انجام نمی‌دهند. شاید هم رفع مشکلات به شورای شهر مربوط نیست  و یا اینکه نمی‌توانند کاری کنند، نمی‌دانم.»

  • بیمه نداریم

report-image04به سراغ یک آرایشگاه زنانه رفتم. مکانی که فکر می‌کردم همیشه مشتری خودش را دارد و درآمدش خوب است، اما انگار این مساله فقط  در کلان‌شهرها صدق می‌کند و در شهرستان مشکلات فراوان است.

منیژه که صاحب آرایشگاه زنانه است، در خصوص مشکلاتش می‌گوید: «دیگر مانند قبل مشتری نداریم. اوضاع مالی مردم خراب است و هر که مقداری از کار آرایشگری بداند، هم کار خودش را انجام می‌دهد و هم کار اطرافیانش را. یکی دیگر از دلایلی که خیلی به کار ما ضرر زده، این است که به ما اجازه نمی‌دهند از لوازم خارجی که داشته‌ایم استفاده کنیم. باید لوازم آرایشی که مهر مخصوص دارند، تهیه کنیم که قیمت چند برابر می‌شود. مردم شهرستان توانایی پرداخت این قیمت‌ها را ندارند. آرایشگران برای حل این معضل وقتی خودشان یا اقوامشان به خارج از کشور سفر می‌کنند، لوازم آرایش مارک دار می‌آوردند و از همانها استفاده می‌کنند. اینطوری هزینه هم برای آرایشگر پایین می‌آید و هم برای مشتری. ولی  حالا اگر اداره اماکن بیاید و لوازم آرایش بدون مهر ببیند، آنها را جمع و ما را جریمه نقدی می‌کند.»

منیژه در خصوص نابسامانی‌های مدیریتی هم حرف‌هایی برای گفتن دارد. او با اشاره به اینکه «۳ سال پیش برایمان بخشنامه فرستادند که وسایل‌تان همه باید مهر شبنم داشته باشند و ما هم کلی وسیله مربوط به کارمان را از همین اجناس خریدیم» می‌گوید: «اما حالا از تابستان امسال گفته‌اند مهر شبنم فاقد اعتبار است و وسایل، باید مهر سازمان غذا و دارو داشته باشند! کلی از اجناس ما که مهر شبنم داشتند از بین رفتند و ما متحمل ضرر شدیم.»

او از نابه‌سامانی در قانون‌نویسی و صدور دستورالعمل‌های گاه به گاه شاکی است و می‌گوید: «هر روز برایمان یک قانون جدید در می‌آورند. مدتی پیش به طور ناگهانی گفتند اپیلاسیون ممنوع است. شنیدیم دلیلش این است که بدن زن نباید دیده شود ولی وقتی اعتراض‌ها بالا گرفت، گفتند باید یک مدرک جدید داشته باشید که این مدرک در شهرستان قابل دریافت نیست.  فقط می‌توان در تهران گرفت. اینطوری یکی دیگر از راه‌های کسب درآمدمان از بین رفت. به طور کلی، به خاطر نداشتن توان مالی، درآمد آرایشگران شهرستان پایین است و با این قانون‌ها هر روز وضعیت‌مان بدتر می‌شود.»

وقتی از منیژه هم در خصوص عملکرد شوراها و مدیران شهری در زمینه حرفه‌اش پرسیدم، اینگونه پاسخ داد: «از شورای شهر هیچ کار خاصی ندیدیم، ولی از رئیس اتحادیه خیلی راضی هستیم. دیگر مانند قبل، مشکل مجوز نداریم. قبلا برای گرفتن مجوز باید به صد جا سر می‌زدیم. اتحادیه، شهرداری، دارایی، گرفتن تابلو و کلی هم پول جدا جدا برای هر سازمان پرداخت می‌کردیم، اما الان همه کارها در اتحادیه انجام می‌شود و مبلغ واریزی هم کمتر شده است. فقط از یک مساله خیلی ناراضی هستیم و آن این است که بیمه آرایشگری نداریم. سالهاست پیگیری می‌کنیم ولی به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسیم.»

با این وجود، مشکل بیمه صنف آرایشگران، موضوع تازه‌ای نیست و در سال‌های گذشته نیز در سطح کلان کشور هم مطرح شده است. هرچند هنوز همه این پیگیری‌ها حاصلی را دربر نداشته است.

  • اعضای شورا و شهرداری را فقط هنگام رای جمع کردن می‌بینیم

اعظم یک مغازه سوغات شمال (زیتون، ترشی، لواشک و کلوچه) در بازار دارد. از بی‌مسئولیتی مسئولان دل پر دردی دارد و می‌گوید: «هیچ کس از ما نمی‌پرسد چه می‌کنید. رفع همه مشکلات به عهده خودمان است. کسی خودش را به ما نشان نمی‌دهد چه برسد به اینکه راه حلی برای مشکلات‌مان پیدا کند. ما اعضای شورای شهر و شهرداری را فقط وقت رای جمع کردن یا جریمه کردن می‌بینیم. وقتی کارشان تمام می‌شود انگار نه انگار که ما وجود داریم.»

او نیز به مانند بسیاری دیگر از شهروندان عادی کشور با انواع و اقسام مشکلات برای امرار معاش دست و پنجه نرم می‌کند. اعظم در خصوص درآمدشان می‌گوید: «ما زیتون می‌خریم ۱۰ هزار تومان، وقتی می‌خواهیم کیلویی ۱۲ هزار تومان بفروشیم می‌گویند نه! همان ۱۰ هزار تومان کافیست. درآمدمان در حدی است که فقط می‌توانیم چک‌هایی که برای خرید جنس می‌دهیم را پاس کنیم. بعضی مواقع در همین حد هم نیست و فقط داریم ضرر می‌کنیم. تعزیراتی‌ها هم که فقط دم عید پیدایشان می‌شود که با یک بهانه مغازه دارها را ۴۰۰ – ۵۰۰ هزار تومان جریمه کنند. هر سال دم عید کارمان پرداخت جریمه است.»

اعظم به کم‌کاری مدیران شهری در پاکیزه نگه داشتن سطح شهر معترض است و می‌گوید: «اینجا یک شهر توریستی است. حداقل کاری که شهرداری باید انجام دهد این است که شهر را تمیز کند، اما وضعیت آسفالت جلوی مغازه‌ها خیلی بد است. کنده شده، چاله درست شده و آشغال و آب داخل این چاله‌ها پر می‌شود. توریست‌ها که برای خرید می‌آیند، به ما اعتراض می‌کنند که اینجا  که یک شهر توریستی است چرا وضعیتش اینگونه است. نمی‌دانیم چه جوابی بدهیم. درست کردنش که کار ما نیست. با این حال سالی دوبار هر فروشنده‌ای جلوی مغازه خودش را آسفالت می‌کند که بی‌فایده است. باران می‌آید و همه را می‌شوید و روز از نو روزی از نو. هر چه می‌گوییم اینجا باید سنگفرش شود هیچ کس گوشش بدهکار نیست.»

او در نهایت می‌گوید: «هر بار به هزار امید به اعضای شورای شهر رای می‌دهیم شاید به دادمان برسند ولی هر سال بدتر از سال قبل. دیگر خسته شده‌ایم.»

  • ماشین‌های شخصی، مسافرهای‌مان را می‌قاپند

photo-image01مجید یک راننده تاکسی است و به‌تبع بخش مهمی از دغدغه‌هایش در رابطه با حرفه‌اش است. او در مورد ماشین‌های شخصی که در شهر مسافرکشی می‌کنند، گله‌هایی دارد و می‌گوید: «اتومبیل‌های شخصی‌ مسافرکش بیشتر درآمدمان را گرفته‌اند ما به دلیل اینکه تاکسی‌دار هستیم در شهر یک مسیر مشخص برای رفت و آمد داریم مگر اینکه یک مسافر به پست‌مان بخورد که دربست بخواهد. ما ساعت‌ها در ایستگاه خط منتظر می‌مانیم تا نوبت‌مان شود، اما ماشین‌های شخصی بدون معطلی می‌آیند و مسافر سوار می‌کنند. مسافران هم برای اینکه معطل نشوند و زودتر به کارشان برسند، ترجیح می‌دهند بروند. در صورتی که کرایه شخصی بالاتر است در حالیکه کافیست ما فقط ۱۰۰ تومان اضافه بگیریم. کد تاکسی را بر می‌دارند به اداره تاکسیرانی شکایت می‌کنند. هیچ کس هم نیست جلوی ماشین‌های شخصی را بگیرد.»

او در خصوص فشارهای وارده از سازمان تاکسیرانی هم می‌گوید: «ما مجبور شدیم که ماشین‌های قدیمی را بدهیم و از تاکسیرانی ماشین‌های قسطی جدید بگیریم اما درآمدمان طوری نیست که هم قسط بدهیم هم بتوانیم مخارج خانواده را تامین کنیم با این وضعیت آسفالت خیابان‌ها هم، جلوبندی ماشین‌مان همیشه خراب است. درآمد شهرستان نسبت به کلان‌شهرها کم است ولی مشکلات‌مان بیشتر است. هیچ کس هم به دادمان نمی‌رسد.»

این درحالی است که سازمان حمل و نقل شهری یکی از شهرهای شمالی کشور، ضمن انجام طرح نوسازی تاکسی‌های فرسوده و اعطای تسهیلات برای تاکسی‌دارها، شورای شهر و شهرداری شهر مربوط را شایسته تحسین و تشکر می‌داند. اما آیا به بعد دیگر ماجرا که امثال مجید با آن روبرو هستند هم توجه نشان خواهد داد؟

مجید در خصوص بیمه رانندگان هم دغدغه‌های دارد: «بیمه رانندگان مشکل دارد، فرد جدیدی که وارد تاکسیرانی می‌شود، بیمه به آن تعلق نمی‌گیرد. اعضای شورا باید برای رفع این مشکل تدبیری بیاندیشند اما کسی کاری نمی‌کند.»

اعضای شورای شهر نماینده مستقیم مردم در مدیریت امور و مشکلات شهری هستند، مردم با هزار امید برای رفع مشکلات‌شان به آنها رای می‌دهند. با این امید که شوراها اول صدایشان را بشنوند و بعد ضمن انتقال به مقامات مربوط پیگیر حل معضلات و مشکلات‌شان باشند تا شاید باری از دوششان برداشته شود. این مساله در شهرستان‌ها به دلیل کوچک بودن شهر و ارتباط نزدیک مردم راحت‌تر از کلان‌شهرهاست، اما در بسیاری موارد شاهدیم که مردم از عملکرد اعضای شورای شهر  ناراضی هستند. آیا با فرا رسیدن فصل انتخابات گوش‌ها شنواتر و دست‌ها پرتوان‌تر خواهند شد؟

بیشتر شهروندان معمولا از هر فرصتی  برای بیان دغدغه‌هایشان بهره می‌برند، و گاهی هم انتظارات‌شان با اختیاراتی که مخاطب سخنان در واقعیت دارد، همخوانی ندارد، با این وجود فلسفه نمایندگی مردم، حکم می کند صدای مردم را بشنوی، و با هر سطحی از اختیارات و امکانات آن را پیگیری و با مسولان در میان بگذاری.