در صحن- یادداشت سردبیر: «یک باند و جریان مخرب صدها نفری رسانه‌ای در داخل، وابسته به سرویس‌های جاسوسی غربی می‌باشند و با کشورهایی از جمله نروژ ـ هلند و انگلیس مرتبط هستند، سرپل ارتباطات آنها در خارج از کشور افرادی از سران فتنه 88 و فراریان و پناهنده شدگان به کشورهای غربی می‌باشند.» این اتهام جدید روزنامه نگاران ایرانی است: جاسوسی! 12 نماینده اصولگرای مجلس مدعی شده اند که این جریانات در روزنامه‌های زنجیره‌ای و رسانه‌های فضای مجازی با هدایت سرویس‌های انگلیسی و غربی و با دادن عنوان به این نفوذی‌ها و القاء مواضع خواسته شده از طرف بیگانگان را عملیاتی می‌کردند، لذا نمایندگان ملت از وزارت مقتدر اطلاعات نظام مقدس جمهوری اسلامی می‌خواهند که سریعاً به این جریان وابسته به دشمنان انقلاب، برخورد و پرونده آنها را تسلیم قوه قضائیه نمایند.» باز چه اتفاقی در راه است؟

  1. در اولین جلسه مجلس پنجم پس از اعلام نتایج انتخابات مجلس ششم، وقتی حجت السلام علی فاکر، نماینده وقت مشهد، خود را در حلقه خبرنگاران پارلمانی محاصره شده می دید، می کوشید به طریقی از دست خبرنگاران خلاص شود، خبرنگاران نیز که این مهم را درک کرده بودند، می کوشیدند به طریقی او را به حرف وادار کنند. سوال خبرنگاران خیلی ساده بود: نظر شما در مورد نتایج انتخابات چیست؟ وقتی فاکر چاره ای جز پاسخگویی پیش روی خود نمی دید، تلاش کرد پاسخ دهد، ولی عصبانیت این بار نمی گذاشت که لب به سخن بگشاید، لذا پرخاشگری را انتخاب کرد. اولین ضربه را به نزدیک ترین ضبط صوتی که مقابل دهان اش قرار گرفته بود زد و فریاد سر داد که شما همه چیز را به هم زدید؟ شما خبرنگاران همه چیز را برهم زدید؟ شما مزدورید؟ (روایت دست اول نگارنده)
  1. جمعی دگراندیش و نویسنده و روشنفکر، در برنامه ای از پیش طراحی شده به قتل رسیدند. با تلاش و پیگیری دولت خاتمی، معلوم شد طراحی و اجرای عملیات قتل، کار ماموران وزارت اطلاعات بوده است. فضای جامعه و فضای سیاسی حاکم بر کشور به شدت ملتهب و همه منتظر دادخواهی و محاکمه متهمان توسط قوه قضاییه هستند. رهبر ایران در نمازجمعه حاضر و به ارائه تحلیل خود از قتل های زنجیره ای می پردازد. او با توضیح اینکه مقتولان، انسان های کم اهمیتی بوده اند، قاتلان را کسانی معرفی می کند که دوست دار نظام نبوده اند ولی کار به اینجا ختم نمی شود او با حمله ای شدید اللحن مطبوعات را نشانه می رود. «آنچه موجب تعجب و حیرت است مواضع بعضی مطبوعاتی های خودی و رسانه های داخلی است که درست مانند دشمن عمل می کنند.» همین جمله کافی بود تا افشای پروژه قتل های زنجیره ای قربانی دیگری بگیرد. «توقیف فله ای مطبوعات» کلید خورد.
  1. چهار سال عملکرد محمود احمدی نژاد و تبدیل کشور به دو قطب موافق و مخالف رئیس جمهور وقت، چنان رقابتی میان طرفداران میرحسین موسوی و محمود احمدی نژاد ایجاد کرد که از ظرفیت سیستم خارج بود. سیستمی که یاد گرفته بود با مهندسی انتخابات، نتیجه را از پیش تعیین و آسوده خاطر سر بر بالین بگذارد با موج عظیمی روبرو شد که چیزی جز پیروزی را قبول نمی کرد. کمپین میرحسین موسوی و مهدی کروبی چنان در کشور گسترده شد که تردیدی برای پیروزی آنها باقی نمی ماند. حکومت پیش بینی درستی داشت. مهندسی انتخابات این بار مردم را به صحنه خواهند کشید و کشور ملتهب خواهد شد. راه حل چیست؟ یک نسخه تکراری، دستگیری و حبس روزنامه نگاران و فعالان جامعه مدنی، توقیف مطبوعات و فیلترینگ سایت های خبری. لذا شمار زیادی روزنامه نگار و فعال سیاسی از چند روز مانده به انتخابات دستگیر و تعدادی در روز اننتخابات روزهای بعد به دستگیر شدگان پیوستند.
  1. یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری (انتخاباتی که روحانی پیروز آن بود) بوی فساد سیاسی و اقتصادی کشور را فراگرفته، انتقادها به اوج رسیده است. دعوای دولت و مجلس تمامی ندارد. احمدی نژاد در صحن علنی مجلس پرده از فسادی می گشاید که متهم آن برادر رئیس مجلس است. رقابت های انتخاباتی در حال شکل گیری است و به ظاهر ملتهب است. اما به یکباره خبر سرازیر شدن نیروهایی دادستانی به دفاتر معدود نشریات باقی مانده اصلاح طلب در صدر اخبار قرار می گیرد. یکشنبه هشتم بهمن 91 جمعی از روزنامه نگاران بی هیچ تفهیم اتهامی شبانه بازداشت می شوند.

دهها نمونه دیگر می توان به موارد فوق اضافه کرد. اما چرا انگشت اتهام همیشه متوجه روزنامه نگاران است؟ برخی شاید با یادآوری قصه «دایی جان ناپلون»، سنگینی سایه توهم توطئه را دلیلی بر تهدید و تحدید مطبوعات و روزنامه نگاران بدانند، که البته این هم می تواند باشد، اما همه ماجرا نیست. آگاهی بخشی، پرسشگری، شفافیت، جامعه مدنی و در یک کلام دموکراسی، برای نظام های اقتدارگرا، چون سمی مهلک است که برتابیدن آن، یعنی قدم در جاده ویرانگری.

نامه دوازده نماینده تندرو و اصولگرای مجلس (احمد سالک، مرتضی آقا تهرانی، مرتضی حسینی، مهدی کوچک زاده، محمود نبویان، محمد رضا آشتیانی، جواد کریمی قدوسی، نصراله پژمان فر، حسنعلی حاجی دلیکانی، بهرام بیرانوند، حسین ذوالنوار و بیژن نوباوه) که یاد آور «پایگاه دشمن خواندن مطبوعات، توسط رهبر ایران» است و درست در آستانه:

  • سفر حسن روحانی به نیویورک و احتمال اقدامی برای نزدیکی بیشتر ایران و امریکا؛
  • اجرایی شدن توافقنامه هسته ای ایران و کشورهای 5 بعلاوه 1 در آینده ای نزدیک؛
  • انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی؛
  • انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری؛

از نگرانی اصولگرایان از تحولاتی که در آستانه وقوع آنیم حکایت دارد که باز به سراغ روزنامه نگاران آمده اند.

نظام جمهوری اسلامی ایران که از ابتدای انقلاب نشان داده جز با توسل به قوه قهریه و سرکوب، استراتژی دیگری برای مواجهه با تحولات ناخواسته نمی شناسد، این بار با سلاح منتخبانش در مجلس، هدفی را نشانه رفته که بارها آن را شکار و هر بار جز سیاهی برداشت نکرده است. خط برخورد این بار از مجلس بیرون آمده و باید منتظر تهدیدی دیگر باشیم ولی پیام عمیق تر آن، این است که رویدادی مهم در راه است. رویدادی که ناخوشایندی از وقوع آن، آنها را به قتل روزنامه ای دیگر و شکستن قلمی دیگر واداشته است. جاسوسی بهانه است از فردا می ترسند.