در صحن: تا پیش از وقایع انتخابات سال 1388، در میان توده مردم (جز مردم استان فارس) چهره چندان شناخته شده ای نبود. آیت الله سید علی محمد دستغیب، نماینده استان فارس در مجلس خبرگان اول، سوم و چهارم، از معدود اعضای مجلس خبرگان بود که در اعتراضات مردم به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال 88 ، کنار مردم ایستاد و به چهره ای ملی تبدیل شد. او در اقدامی اعتراضی، از حضور در جلسات مجلس خبرگان سرباز زد تا صاحب تنها کرسی خالی مجلس خبرگان باشد.

او که از مجلس اول خبرگان، به نمایندگی از مردم استان فارس، در این مجلس حضور داشت، در جریان انتخابات مجلس دوم خبرگان و در اعتراض به رویه جدید شورای نگهبان مبنی بر برگزاری آزمون ورودی برای فقهای نامزد، در انتخابات شرکت نکرد و در انتخابات مجلس سوم که پس از رویداد دوم خرداد 76 برگزار می شد قبول کرد تا در مباحثه ای علمی با آیت الله امامی کاشانی شرکت کند. مباحثه ای که به تایید علمی ایشان منجر و دوباره به مجلس خبرگان بازگشت و کرسی خود را تا نیمه های مجلس چهارم حفظ کرد.

رویدادهای پس از انتخابات سال 1388 او را در زمره رهبران جنبش سبز (رهبری معنوی معترضان در شیراز) قرار داد تا مسجد اش (مسجد قبا) به مرکز فعالان جنبش سبز در شیراز تبدیل شود. او تمام قد از میرحسین موسوی و مهدی کروبی و محمد خاتمی دفاع کرد و ضرب و شتم طرفداران اش و حمله به مسجد و مدرسه اش، نیز مانع از تداوم دفاع او از جنبش سبز نشد. با شروع اعتراضات مردمی که با بی توجهی اعضای مجلس خبرگان رهبری همراه بود او از شرکت در نشست های مجلس خبرگان در سال 89 سر باز زد و در سال 90 در نامه ای به ایت الله مهدوی کنی رئیس وقت مجلس خبرگان رهبری اعلام کرد که دیگر در نشست های مجلس خبرگان شرکت نمی کند. او در این نامه تاکید کرد: «آیا شما آنچه را در این مملکت به خصوص طول این دو سال بر ملت گذشته موافق با قرآن و سنت رسول‌الله می‌دانید؟ تاریخ گواهی می‌دهد که در حیات خبرگان خلاف شرع‌های بسیاری صورت گرفته، اما خبرگان عکس‌العملی نسبت به آن نشان نداده بلکه تأیید هم کرده‌اند، و اگر کسی بخواهد مطلب حق و منطقی و عقلی بیان کند شامل تمام اتهامات می‌شود.»

نامه او به مهدوی کنی و کناره گیری اش از مجلس خبرگان در یادها باقی ماند و مدتها موضوع مورد بحث رسانه ها قرار داشت ولی پیش از این نامه، او نامه های اعتراضی متعددی به رهبر ایران، اعضای مجلس خبرگان و روسای قوای سه گانه نوشته بود که کمتر کسی در مجلس خبرگان با چنین صراحتی به نقد شورای نگهبان و مجلس خبرگان پرداخته بود. آیت الله دستغیب در سال 1377 در نامه ای به رهبر ایران، با زیر سوال بردن عملکرد شورای نگهبان در اعمال نظارت استصوابی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و برگزاری آزمون در انتخابات مجلس خبرگان، نوشت: « پیشنهاد این است که امضاء صلاحیت کاندیداهای مجلس خبرگان از ناحیۀ مراجع حوزه باشد که ظاهراً پایه‌های محکم‌تری خواهیم داشت. همچنانکه در امضاء صلاحیت کاندیداهای مجلس شورای اسلامی تغییراتی داده شود که از جمله به اقرار ظاهری افراد در پایبندی به اصول نظام اکتفاء شود.»

او در این نامه خواستار انحلال دادگاه ویژه روحانیت شد. آیت الله دستغیب در چرایی انحلال دادگاه ویژه روحانیت می نویسد: «1ـ حذف هزینه‌های اضافه که البته رقم کمی نخواهد بود.

2 ـ گزارش دهندگان این دادگاه برادران اطّلاعات هستند که بعضاً با کنترل تلفن و یا رخنه در مجالس خصوصی مطالبی تحویل می‌دهند که با حسن ظنّی که آن نهاد به ایشان دارد در حدّ بالایی قرار می‌گیرد که دیگر توجّه به انکار و یمین متّهمین نمی‌شود، و شنیده شده که بعضاً قاضی اعزامی برابر آنچه گزارش شده و مورد تأیید دادسرا است حکم می‌کند، که لابد ادّعای علم به موضوع دارند.

3 ـ شنیده شده که بعضاً با ارعاب و ضرب که به عنوان تعزیر قلمداد می‌شود اقرار گرفته‌اند.

4 ـ در هر شهری که امام جمعه و نماینده ولی‌فقیه قدرت بیشتری پیدا کرده بوسیلۀ همین نهاد مخالفین خود را به نام «ضدّ ولایت فقیه» به دادگاه کشانیده.

5 ـ شنیده شده که مایۀ اصلی نظرات ردّ صلاحیت کاندیداها از طرف شورای نگهبان همان گزارشات دادگاه ویژه است که بوسیلۀ برادران اطّلاعات جمع‌آوری و گزارش شده، که این گزارشات مبنای حکم نمی‌تواند باشد.

6 ـ ایجاد فضای رعب و وحشت که در نتیجه کسی از علماء و فضلاء جرأت انتقاد از منصوبین حضرتعالی نداشته باشد و توجّه دارید که بالاخره انسان دارای خطا و اشتباه است و اگر خیرخواهی و انتقاد نباشد، موجب بروز مشکلات بیشتری خواهد بود.

7 ـ به هر حال در بین طلّاب و فضلاء و علماء خوانده شده به دادگاه ویژه، افراد باطناً صالحی هستند که چه بسا شکستگی خاصّی پیدا کنند که ضایعات سنگینی در پی خواهد داشت.

8 ـ بالاخره قدرت از جهت قانونی در دست شما است و آنچه سزاوار حاکم قدرتمند اسلام است، عفو و بخشش است بالاخص نسبت به کسانی که همسنگر شما بوده‌اند. به نظر می‌رسد در حال حاضر ادغام این دادگاه یک نوع گذشت بلکه عطیّه به طبقۀ روحانی باشد.»

آیت الله دستغیب در نامه دیگری خطاب به اعضای مجلس خبرگان در سال 1378 مجدد نسبت به اعمال نظارت استصوابی توسط شورای نگهبان اعتراض کرد. در این نامه آمده است: «نهاد شورای نگهبان محترم و مطابق قانون اساسی است و نظارت ایشان در اصل 99 است. حال سخن اینجاست که بعد از امام راحل تابحال چه افرادی از نظارت شورای نگهبان رد شدند؟ طیف مهمّی از کاندیداها که رأی اکثریت را دارند کنار زده شدند. می‌گویید نیست، نظرسنجی کنید. آیا اینها سطلنت‌طلب بودند؟ ضدّ انقلاب بودند؟ ضدّ ولایت فقیه در قانون اساسی بودند؟ اینها همان جناح رقیب هستند، همانها که سالها در کنار جناح دیگر بوند و امام عزیز هر دو را با دید پدرانه نگریست و حفظ کرد و تأیید نمود و به هر دو سفارش کرد و سفارش داد. آیا شورای محترم نگهبان می‌فرمایند کسانی در مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی می‌باشند که زبان انتقادشان بریده باشد و از خود استقلال نداشته باشند، و هر چه نظر مبارک جناح حاکم بود بگویند چشم سمعاً و طاعةً؟ پس معنی اینکه خبرگان رهبری ناظر بر اعمال رهبری است چیست؟ و معنی قانون‌گزاری در مجلس شورای اسلامی چیست؟ اینگونه اندیشه زمینه (خدای نکرده) حکومت شخصی است و نه حکومت الهی و مردمی.»

صدور حکم حکومتی برای خروج «طرح اصلاح قانون مطبوعات» در مجلس ششم توسط رهبر ایران، با حمایت مجلس خبرگان همراه شد. آنها در بیانیه اختتامیه نشست سالانه خود در سال 1378، این حمایت را اعلام کردند تا آیت الله دستغیب دست به قلم برده و نامه دیگری به اعضای خبرگان نوشته و به عملکرد آنها اعتراض کند او در این نامه می نویسد: « در بیانیه اختتامیه خبرگان رهبری مجلس سوم اجلاسیه چهارم چنین بیان شد (نقل به مضمون): «حکم رهبری با درایت کامل و حکیمانه نسبت به طرح مطبوعات کارگشا، و اگر نبود، جامعه به معضل بزرگی روبرو می‌گردید». امّا باید عرض شود همانطور که بیانیه در تاریخ ثبت است، این بی‌توجّهی هم ثبت می‌گردد. شما باید مسأله طرح مطبوعات را آنطور که عقل و شرع می‌پسندد حل می‌کردید. مردم به این بیانیه بعنوان حفظ نظام نگاه نمی‌کنند. بهتر است خبرگان رهبری (حدّاقل هیأت رئیسه) تذکّر می‌دادند تا امور از مجرای قانونی بگذرد.»

خانواده آیت الله دستغیب جد اندر جد آیت الله بوده اند. اجدادش در حوزه علمیه نجف فعالیت داشته اند و خود او نیز سالها در این حوزه، شاگرد آیت الله خویی بوده و سپس به حوزه علمیه قم آمده تا شاگرد آیت الله خمینی، آیت الله سلطانی، آیت الله گلپایگانی و … را تجربه و از آنجا به حوزه علمیه شیراز برای تدریس کوچ کرده است. شهید دستغیب امام جمعه شیراز که در جریان یک انفجار در محراب نماز جمعه به شهادت رسید، دایی اوست.

آیت الله سید علی محمد دستغیب در بیان فعالیت های انقلابی اش می نویسد: « مجلس روز هفت مرحوم آيةاللّه حكيم در مسجد شهدا برگزار شد. با كسب اجازه از محضر آيةاللّه دستغيب و ساير علما و روحانيان حاضر در مجلس و در حضور جمعيّت قريب به ده هزار نفر اعلام كردم كه پس از آيةاللّه حكيم حضرت آيةاللّه العظمى خمينى مرجع است و اين قول علماى شيراز است. اين گفتار ضربه شديدى به دستگاه ساواك وارد آورد و موجب شادى بى اندازه مردم به‏خصوص جوانان متديّن گرديد. از آن به بعد چند نوبت از منبر ممنوع شدم؛ امّا من بنا به تكليف در كنار مردم مى نشستم و سخن‏رانى مى كردم. چندين بار به ساواك احضار و زندانى شدم و در نهايت در اسفند 1356 مرا به اهر و سقّز تبعيد كردند كه جمعاً نه ماه طول كشيد. پس از آن تا پيروزى انقلاب به‏همراه آيةاللّه شهيد دستغيب در تظاهرات و ترغيب و تشويق مردم شركت فعّال داشتم.»

او پس از انقلاب به ریاست دادگاه انقلاب استان فارس منصوب شد. آیت الله دستغیب در بیان خاطرات آن دوران می گوید: «اوایل انقلاب افراد را دسته دسته دستگیر می کردند و نزد من می آوردند. یک مرتبه حدود 400 نفر را دستگیر کردند به عنوان قاچاقچی موادّ مخدّر و معتاد در زندان عادل آباد انداختند. بنده هم قاضی بودم و مقام بالاتری هم بر حکم من نظارت نداشت. هر حکمی که می دادم کسی نبود که اعتراض کند و می توانستم حکم اعدام همه‌ی آنها را صادر کنم. ولی آیا درست بود؟ وقتی مدرکی دال بر جرم و جنایت آنها وجود نداشت چگونه علیه آنها حکم کنم بله می شد توجیه کرد که اگر اینها را که ریشه‌ی فسادها هستند بکشیم، جامعه اصلاح می شود ولی واقعاً می‌ترسیدم از این که بخواهم بدون مدرک صحیح، حکم علیه آنها صادر کنم. آن هم نه آن چنان ترس و خوفی که برای شما قابل تصوّر باشد. حتّی جرأت نداشتم به کسی دستور بدهم که اینها را بزنید یا شکنجه کنید تا به جرم خود اعتراف کنند.

مسجد قبا که برای پنج دهه گذشته، توسط آیت الله دستغیب اداره شده، در جریان جنگ ایران و عراق پایگاهی برای اعزام رزمندگان در شیراز شناخته می شد. بطوریکه 70 نفر از شاگردان و حدود 1000 نفر از نمازگزاران این مسجد در جریان این جنگ کشته شده اند. آیت الله دستغیب در بیان خاطرات اش، با اعلام این مطلب گفته که بارها در میدان های جنگ حضور داشته است.

آیت الله دستغیب علاوه بر نمایندگی مردم استان فارس در مجلس خبرگان و ریاست دادگاه انقلاب استان فارس، نمایندگی آیت الله خمینی در دانشگاه شیراز را نیز برعهده داشته است. آیت الله دستغیب سالهاست که در حوزه علمیه شیراز به تدریس خارج فقه و اصول مشغول است. او صاحب رساله است و در کسوت مرجع تقلید به استفتائات مقلدین و سوال کنندگان پاسخ می دهد.

گوهرالشریعه دستغیب نماینده شیراز در مجلس اول تا چهارم، دکتر مصطفی معین نماینده اصفهان در مجلس و وزیر علوم دولت خاتمی، احمد رضا دستغیب نماینده شیراز در مجلس هشتم، آیت الله علی اصغر دستغیب دیگر نماینده استان فارس در مجلس خبرگان، از اعضای شناخته شده خانواده دستغیب هستند که سالها در نهادهای حکومتی عضویت داشته اند.