در صحن- شوراها- مینا بدیعی: سیل در آذربایجان پدیده ای ناآشنا نیست تا جایی که به داستان ها و ترانه های فولکلور این منطقه ترک زبان کشور راه یافته و زیباترین نواهای موسیقی مثل افسانه «سارای و خان چوبان» را خلق کرده است؛ اما آنچه در این روزها درد مضاعفی را به جان آذربایجان تحمیل کرده بی فکری و ندانم کاری مدیران و مسئولان منطقه است.

در حالی که با پیشرفت علم، پیش بینی هواشناسی از چندین روز پیش از حوادث طبیعی مانند سیل و طوفان میسر است و در اغلب کشورهای جهان با اندیشیدن تدابیر مدیریت شهری از صدمات و آسیب ها جلوگیری می شود. شهرداری ها و شوراهای شهر با تشکیل فوری ستاد بحران برای مقابله با این نوع بلایا، خود و مردم را آماده می کنند، اما متاسفانه در کشور ما چنین اتفاقی نمی افتد. آخرین نمونه، تلفات سنگین جاری شدن سیل در استان های غربی کشور بود که جان بیش از ۴۰ تن از هموطنانمان را گرفت. ۳۵ تن از قربانیان از استان آذربایجان شرقی در شهرهای عجبشیر و آذرشهر بودند. اما چرا یک بحران طبیعی قابل پیش بینی تا این حد می تواند برای مردم ایران مرگبار باشد؟

تجاوز به حریم رودخانه ها

بر خلاف آنچه که در رسانه ها می گویند و تبلیغ می کنند، بارش اخیر در آذربایجان بی سابقه نبود و نهایتا در ۱۵ سال گذشته اتفاق نیفتاده بود. پیمان آذری، کارشناس محیط زیست، با بیان این که جغرافیای آذربایجان و به طور عام، غرب ایران با بارش های فصلی و موسمی ناآشنا نیست، می گوید: «در اغلب شهرها و مناطق آذربایجان رودخانه ها و مسیل هایی وجود دارد که در بیشتر ایام سال خشک است. این مسیل های دست ساز و یا رودخانه های طبیعی مسیر گذر بارش های موسمی و جاری شدن آب ناشی از آب شدن برف های سر کوه است و وجود آن اهمیت بسیاری دارد، اما وجود ساخت و سازهای نا به جا و تجاوز به حریم رودخانه ها باعث افزایش امکان خطر جانی برای مردم است که متاسفانه نسبت به آن کم توجهی می شود.»

به گفته آقای آذری، آذربایجان در چند سال گذشته با خشکسالی رو به رو بوده و امسال بخشی از این خشکسالی جبران شده، اما حادثه تلخ سیل و کشته شدن تعداد قابل توجهی از همشهریان، شادی بارش برکت از آسمان را به کام مردم زهر کرد. به نظر می رسد این خشکسالی چند ساله سبب شده مدیران فراموش کار و بی تجربه یادشان برود که در آذربایجان، گاه بارش بهاری مفصل داریم یا فکر کرده اند دیگر در آذربایجان مثل قدیم ها بارندگی نداریم و بر همین اساس بارش بهاری امسال را به عنوان تغییر اقلیم ناشی از تغییرات جوی جهانی معرفی می کنند و با بی سابقه جلوه دادن آن سعی دارند کم کاری خودشان را توجیه کنند.»

آقای آذری که خودش یکی از شهروندان آذرشهر است، می‌گوید: «تعداد قابل توجهی از جانباختگان سیل اخیر مردمی بودند که از منطقه گردشگری قزل داغ که چشمه های آب گازدار دارد، بر می گشتند. خودروها در این مسیر باید از جاده سر پل روستای قلعه زار بگذرند. چند سال پیش بریده ای در انتهای پل قلعه زار وجود داشت که ماشین ها از آن جا تردد می کردند اما برای جلوگیری از تصادفات جاده ای آن بریدگی را مسدود کردند. انسداد آن بریدگی کار درستی بود، اما راهکاری که جایگزین آن کردند اشتباه بزرگتری بود. مسئولان به جای احداث یک زیرگذر یا روگذر برای خودروهایی که از مسیر قزل داغ می آیند، یک راه میان بر از یکی از دهنه های پل باز کردند و در واقع مسیر ماشین ها را به داخل رودخانه که آن موقع خشک بود تغییر دادند. ماشین هایی که در روز سیل اخیر گرفتار شدند، دقیقا درهمان راه خروجی منطقه قزل داغ و روستای قلعه زار بودند.» به گفته آقای آذری قربانیان آذرشهر در واقع قربانی سیل نشدند بلکه قربانی بی تدبیری و بی توجهی مسئولانی شدند که ساده ترین راه را به جای امن ترین راه حل مشکلات مردم انتخاب می کنند.

او اضافه می کند: «ساخت و ساز خانه در مسیر گذر رودخانه های فصلی از دیگر دلایل افزایش تلفات سیل اخیر است که این هم باز مسئولیتش بر عهده شهرداری است. حتی خانه هایی که بدون مجوز ساخته شده اند، شهرداری مسئول جلوگیری از ساختن آنها بوده که متاسفانه با اهمال در انجام وظیفه، این ساخت و سازها انجام  می شود و گاه حتی با پرداخت مبلغی به شهرداری به عنوان جریمه، پایان کار و جواز هم می گیرند. در چنین مواردی نمی توان مردم را مقصر دانست. بلکه مسئولیت آگاه سازی و همچنین نظارت بر ساخت و ساز اصولی، وظیفه شهرداری و شورای شهر است.»

نوشدارو پس از مرگ سهراب

کریم پ. شهروند ساکن عجبشیر، که علاوه بر صدمات جدی به خانه و کشاورزی اش، چند تن از اقوامش را در جریان سیل اخیر از دست داده است، می‌گوید: «کسی برای این حد از بارندگی و وقوع سیل هشدار جدی به ما نداده بود. تنها خبری که ما دریافت کردیم همان اخبار هواشناسی معمول در تلویزیون بود و هیچ آماده چنین وضعی نبودیم. در حالی که خیلی ساده با استفاده از شبکه های مجازی و پیامک تلفن همراه می شد از چند روز قبل به مردم هشدار داد. اگر چنین چیزی بود ما خانه هایمان را ترک می کردیم یا دست کم برای سیل آمادگی داشتیم.»

او همچنین می گوید: «شهرداری هم پیش از بارندگی ها هیچ کاری نکرده بود. نه هشدار داده بود نه راه ها و مسیرهای پرخطر را بسته بود و نه امکانات و نشانه هایی درباره سیل و بارندگی در سطح شهر گذاشته بود. مردم از کجا باید می دانستند چنین بلایی قرار است نازل شود؟»

آقای کریم پ. با گلایه از عملکرد ضعیف مدیریت شهری، می‌گوید: «شهرهای بزرگتر مثل تبریز که امکانات بیشتر و ساخت و ساز شهری اصولی تری دارند هم به اندازه آذرشهر و عجبشیر بارندگی داشتند اما صدمه ای به کسی وارد نشد. چرا؟ چون آن شهر متولی دارد، اما در شهرهای کوچک نیروی کارآمد کم است و شهرداری و شورای شهر یا به وظیفه اش آگاه نیست و یا آگاه است و عمل نمی کند. به هر حال می بینیم که هر چه مصیبت است از آن مناطق دورتر و محروم تر است.»

او با اشاره به حضور هیات ها و گروه هایی از سوی دولت، استانداری و شهرداری و شورای شهر در روزهای بعد از سیل در منطقه می‌گوید: «حالا که ما خانه زندگی مان را از دست داده ایم و عزیزانمان جانشان را از دست داده اند، آمدن این ها و کمک های تبلیغاتی شان به چه دردی می خورد؟ این نوشداروی بعد از مرگ سهراب است و دردی از ما دوا نمی کند.»

ناتوانی مسئولان برای امدادرسانی برخورد قهرآمیز با نیروهای مدنی داوطلب

بهروز ج. فعال مدنی و از امدادگران داوطلب هلال احمر با تاکید بر نقش نهادهای مدنی داوطلب در کمک رسانی بعد از حوادث طبیعی می گوید: «در تجربه زلزله اهر و ورزقان با آمدن نیروهای داوطلب از شهرهای دیگر که انگیزه و توان ستادی خوبی داشتند، سرعت کمک رسانی اولیه خیلی خوب و کیفیت آن هم مفید بود و به همین دلیل از صدمات ثانویه به خوبی جلوگیری شد. امدادگران داوطلبی که یا خودشان تجربه کمک رسانی در حوادث دیگری را داشتند یا با بهره مندی از شبکه امدادی از تجربیات قبلی دیگران استفاده کردند، اما متاسفانه با آنها برخورد قهری شد. به همین دلیل است که در حوادثی چون سیل سیستان و بلوچستان و یا اکنون در آذربایجان کسی برای کمک نیست.»

او با اشاره به حضور هیات ویژه دولتی پس از سیل در آذربایجان تاکید می کند: «حضور این هیات به لحاظ بیان توجه دولت به چنین حوادثی خوب است، اما از طرفی در آستانه انتخابات، به نوعی تبلیغاتی جلوه می کند و مقامات محلی نیز به جای رسیدگی بیشتر به مردم، مشغول مهمان داری می شوند.»

آقای بهروز ج. درباره اختلافات اعضای شورای شهر آذرشهر می‌گوید: «شورای شهر آذرشهر مشغول دعواهای داخلی خود است و حتی جلساتش هم به درستی تشکیل نمی شود و هر یک از اعضای آن به جای رسیدگی به وضعیت شهر در آستانه انتخابات دارد سنگ خود را به سینه می زند. متاسفانه اختلاف بین اعضای شورا صحت دارد. سه تن از اعضای شورا در اعتراض به عدم تمکین رییس شورا به دستور فرماندار و استانداری جلسات شورا را تحریم کرده اند. رییس شورا با وجود دستور اکید استانداری همچنان جلسات را داخل ساختمان شهرداری برگزار می کند که این خلاف قانون است. همین مسئله و البته مسائل دیگری که وجود دارد موجب اختلاف بین دو گروه از اعضای شورا شده و سبب شده اصلا جلسات تشکیل نشود و در چنین وضعیت و شرایطی شورای شهر آذرشهر نمره خوبی از مردم نمی گیرد.»

مردم ناکارآمدی شهرداری و شورا را عامل ورود خسارات جانی و مالی فراوان به عجب شیر و آذرشهر می دانند و معتقدند زیر سایه نزاع اعضای شورا، شهر را آب برد. آیا شورای پنجم می تواند ندانم کاری های موجود را جبران کند؟