درصحن: تب و تاب انتخابات، رفته رفته فضای سیاسی ایران را پر می کند. نمایندگان مجلس با فوریت در حال بررسی اصلاح قانون انتخابات به منظور استانی کردن انتخابات مجلس هستند. مجمع تشخیص مصلحت نظام سیاست های کلان انتخابات را تصویب کرد. وزارت کشور در حال بررسی و انتخاب صندوق های شیشه ای برای بالا بردن شفافیت انتخابات است. ستاد انتخابات در حال چانه زنی با شورای نگهبان برای برگزاری الکترونیکی انتخابات است. بزودی مهلت استعفای مدیران برای کاندیداتوری به پایان می رسد و احزاب در حال ائتلاف و یارگیری برای مشارکت قوی در انتخابات 94 هستند.

آیا انتخابات پیش رو سالم و رقابتی برگزار می شود؟ نهادهای مدنی چه نقشی برای تحقق این مهم برعهده دارند؟ وضعیت در استانها مختلف کشور چگونه است؟ آیا آمدن دولت اعتدال، امیدی برای برگزاری انتخابات آزاد، فراهم کرده است؟ «درصحن» در گفتگو با دکتر جلال جلالی زاده نماینده سنندج در مجلس ششم، این پرسش ها را به بحث گذاشته است.

جلالی زاده اولین نماینده سنی مذهب ایران است که توانست به هیات رئیسه موقت مجلس ششم راه یابد. او از اصلاح طلبان شناخته شده استان کردستان و استاد دانشگاه است. عمده نگرانی جلالی زاده، اعمال نظارت استصوابی در انتخابات پیش رو و حذف کاندیداهای توانمند از عرصه انتخابات است. او بر این باور است که محرومیت زدایی از استانهای مرزی کشور، با حضور نمایندگان توانمند، ممکن است و امیدوار است شورای نگهبان اجازه دهد این مهم در انتخابات پیش رو رقم خورد. گفتگوی در صحن با این چهره سیاسی کردستان را می خوانید:

انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان کمتر از نه ماه دیگر برگزار خواهد شد. به نظر شما نهادهای جامعه مدنی چه نقشی در رقابتی و سالم برگزار شدن این انتخابات می توانند ایفا کنند؟

متاسفانه به رغم روی کارآمدن دولت اعتدال و امید، هنوز شرایط و فضا برای فعالیت احزاب و نهادهای مدنی که بتوانند بر انتخابات تاثیرگذار باشند، بوجود نیامده است. یعنی گشایشی که برای شکل گیری نهادهای مدنی با مقبولیت اجتماعی بالا لازم است بوجود نیامده و هنوز فضای سیاسی ایران، بستر مناسب برای فعالیت آزاد نهادهای مدنی را ندارد. انتخابات سالم و رقابتی نیازمند وجود احزاب و گروههای فعال و پویاست، تا بتوانیم بگوییم انتخاباتی آزاد و دموکراتیک داریم ولی متاسفانه با این شرایط خیلی فاصله داریم.

از سوی دیگر شورای نگهبان که باید بعنوان یک نهاد نظارتی، پاسدار سلامت و آزادی انتخابات باشد و اجازه ندهد نگرانی ای نسبت به سلامت انتخابات ایجاد شود، خود منبع تولید نگرانی شده و قبل از اینکه مردم فرصت پیدا کنند نامزدان خود را انتخاب کنند، این شورای نگهبان است که می اید و در مقام انتخاب کننده، افرادی را انتخاب و بقیه را رد صلاحیت می کند. بنابراین رقابتی برگزار شدن انتخابات از قبل منتفی به نظر می رسد و احزاب و نهادهای مدنی در این خصوص کار ویژه ای نمی توانند انجام دهند.

این مشکل در استان کردستان حادتر است چون حزبی که امکان فعالیت داشته باشد و بین مردم پایگاه اجتماعی قوی داشته باشد اساسا در استان وجود ندارد. تنها می ماند دفاتر نمایندگی احزاب سراسری که آنها نیز در کردستان نفوذ چندانی ندارند.

در فقدان احزاب و نهادهای مدنی تاثیرگذار، همه نگاهها دوخته شده به شخصیت های ملی همچون خاتمی، هاشمی و روحانی که آنها لیستی از کاندیداها را مورد حمایت قرار دهند، که برای این کار نیز آنها زمان چندانی برای تبلیغ و معرفی نامزدان ندارند، بنابراین تا دیر نشده اینگونه فعالیت ها را به انحاء مختلف باید شروع کنند.

فضای سیاسی کشور و تا حدودی فضای سیاسی کردستان را برای فعالیت های انتخاباتی روشن کردید. به نظر شما آیا در این فضای مبهم، زمینه ای برای ایجاد رقابت سیاسی میان نیروهای کردستان وجود دارد؟ آیا نهادهای محلی وجود دارند که بتوانند این فضا را ایجاد کنند؟

متاسفانه فضای سیاسی مناطق کردنشین از همه جای ایران بدتر است، چراکه از ابتدا یک فضای امنیتی در این منطقه حاکم بوده است. در نتیجه در این منطقه نهادی فرصت شکل گیری و فعالیت پیدا نکرده که الان انتظار داشته باشیم آنها فضای انتخابات را رقابتی کنند. اینجا فعالیت انتخاباتی بصورت تبلیغات فردی و روردرو صورت می گیرد. در کردستان مثل بقیه مناطق محروم کشور، حزب و رسانه ای نیست که کاندیداهای اصلح را به صحنه بیاورد و آنها را به مردم معرفی کند، بلکه افراد بصورت مستقل و فردی وارد رقابت انتخاباتی می شوند. البته هستند معتمدین محلی که در این پروسه نقش دارند، ولی در مجموع معلوم نیست که چرا قانونگذاران این همه در مساله انتخابات و تبلیغات انتخاباتی فضا را تنگ کرده اند. با این همه اگر فضا به گونه ای شود که احزاب سراسری بتوانند نقش موثرتری در استان ایفا کنند، خروجی انتخابات خیلی بهتر خواهد شد. چراکه حداقل می توان احزاب را مورد پرسشگری قرار داد.

پس با این اوصاف استانی شدن انتخابات باید راهکار خوبی باشد؟

قطعا با استانی شدن انتخابات، افراد شناخته شده تر بیشتری در انتخابات مشارکت خواهند کرد. احزاب ملی و سراسری نقش پررنگ تری در انتخابات خواهند داشت. در چنین فضایی، تبلیغات انتخابات نیز از حالت عشیره ای خارج می شود و احتمال اینکه افراد شایسته بیشتری موفق به راهیابی به مجلس شوند به مراتب بیشتر می شود. چراکه احزاب هم امکان معرفی نیروهایشان را بیشتر دارند، هم شانس این را دارند که سطح آگاهی جامعه را افزایش دهند. استانی شدن فضا را برای برگزاری انتخابات حزبی مهیا خواهد کرد تا در آینده کلا به سمت انتخابات حزبی حرکت کنیم. در این حالت دیگر حکومت نمی تواند مانع احزاب شود، چراکه دیگر انتخابات بدون حضور احزاب آزاد معنایی نخواهد داشت. این دو لازم و ملزوم هم هستند و احتمالا نمایندگان مجلس با آگاهی نسبت به نبود آمادگی لازم برای پذیرش انتخابات استانی، در این مرحله رای به استانی شدن انتخابات داده اند تا این فضا مهیا شود.

دولت تا چه میزان توانسته است اعتماد عمومی را نسبت به برگزاری انتخاباتی سالم و رقابتی مهیا کند؟

خود آقای روحانی شخصا طرفدار برگزاری انتخابات آزاد و سالم است به همین دلیل بر شفافیت انتخابات تاکید دارد. می توان امید داشت که دولت اجازه تقلب، جابجایی آراء و دستکاری در نتایج را ندهد. ولی مشکلی که در برخی مناطق وجود دارد، فرماندارانی هستند که از دولت احمدی نژاد هنوز بر مصدر امور حضور دارند و متاسفانه دولت اینها را برکنار نکرده است. ابراز نگرانی ها و نارضایتی ها هم سبب تغییر آنها نشده است. اما مهمتر از میزان اعتماد مردم به دولت، مساله رد صلاحیت هاست که اعتماد مردم را نسبت به سالم بودن انتخابات مخدوش می کند. مساله رد صلاحیت ها تا حدود زیادی از حیطه دولت خارج است. الان نگرانی چندانی، از بعد اجرایی، در انتخابات وجود ندارد ولی مشکل نظارتی جدی و نگران کننده است.

نسبت مطالبات کردستان با واقعیت های سیاسی امروز ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟ به نظر شما نمایندگان مجلس چقدر برای تحقق این مطالبات ظرفیت دارند؟ چقدر ابتکار عمل در اختیار نیروهای سیاسی استان برای پاسخگویی به این مطالبات است؟

دوره انتخابات مجلس، شوراها و حتی ریاست جمهوری را باید یک دوره آشفتگی و هرج و مرج در طرح خواسته ها و مطالبات و وعده ها معرفی کرد. متاسفانه در دوران انتخابات، کاندیداها برای جذب آراء مردم وعده هایی می دهند که بعضا تحقق آن حتی از توان و اختیار عالی ترین مقام های کشور هم خارج است. این اشکال به این دلیل پررنگ می شود که ما یک دوران آگاهی بخشی و روشنگری سالمی نداریم. مدت تبلیغات بسیار کوتاه و ظرف تبلیغی محدود است. در این بلبشوی انتخابات هر کی هر چی دوست دارد می گوید قرار هم نیست فردا کسی پاسخگو باشد. متاسفانه کاندیداها هم برای کسب رای و پیروزی هر وعده ای می دهند. مردم هم به تشدید این فضا کمک می کنند. یعنی هرچه گنده گویی بیشتر باشد، طرفدار هم بیشتر است. صداقت در دوران تبلیغات خیلی جواب نمی دهد. خودم وقتی برای مجلس ششم کاندیدا بودم در مسجدی که طبقه معلم و تحصیلکرده زیادی هم آمده بودند، یکی سوال پرسید که اگر ما به شما رای دهیم و شما نماینده شوید برای آزادی عبداله اوجلان در ترکیه چه می کنی؟ خوب من چه جوابی باید می دادم. عبداله اوجلان در ترکیه زندانی است من اینجا قرار است نماینده مجلس ایران شوم. اگر صادقانه جواب دهی بهت رای نمی دهند اگر بخواهی دروغ بگویی با شخصیت و منش ات جور در نمی آید. متاسفانه این مشکلات در جامعه وجود دارد.

رویکرد جریان های مرجع در کردستان را در انتخابات پیش رو چطور ارزیابی می کنید؟ آیا آنها نسبت به روند انتخابات خوش بین هستند؟

ما در میان گروههای مرجع، حزب سیاسی کرد نداریم. چون به هیچ حزب کردی مجوز فعالیت نمی دهند. احزاب اپوزسیون هم که خارج ایران هستند و تاثیری بر روند انتخابات نمی توانند داشته باشند. می ماند یک سری شخصیت های مذهبی، دانشگاهی، فرهنگی که نقش گروههای مرجع را ایفا می کنند ولی نقش اینها هم خیلی گسترده نیست. کاندیداهای قوی به آن معنی هم به دلایل متعدد در صحنه حضور ندارد. از گروههای مرجع کار زیادی بر نمی آید. گره انتخابات به دست مسولان می تواند باز شود آنها می توانند اجازه دهند کاندیداهای توانمند به صحنه بیایند ولی با سختگیری هایی که شورای نگهبان دارد امید چندانی وجود ندارد. چراکه خیلی از افراد برای حفظ آبروی خانوادگی ترجیح می دهند در انتخابات کاندیدا نشوند تا آبروی شان توسط شورای نگهبان خدشه دار نشود. خودم وقتی برای انتخابات مجلش ششم کاندیدا شدم با وجود اینکه فرزند برادر شهید بودم، جانباز 50 درصد بودم و اینهمه در انقلاب سابقه داشتم، باز رد صلاحیت شدم گفتند باید شش نفر از علمای شیعه و شش نفر از علمای سنی تایید کنند که من مسلمانم. خوب وقتی با من با این سوابق اینگونه برخورد می کنند خیلی ها جرات نمی کنند اصلا کاندیدا شوند.

یکی از دلایل عقب ماندگی استان، نداشتن نمایندگانی قوی و مقتدر است. یادم هست فراکسیون کردهای مجلس ششم باوجود چهره هایی همچون مهندس ادب توانست کارهایی انجام دهد چون از یک اقتداری برخوردار بود. ما توانسته بودیم نمایندگان مجلس را نسبت به مسایل کردستان حساس کنیم. چندین پروژه عمرانی در حوزه راه آهن، نیروگاه گازی، بزرگراه، پالایشگاه، و در حوزه فرهنگی، آموزش زبان کردی را به نتیجه برسانیم. استانی که در سطح کلان مدیریتی نفوذی ندارد نیازمند نمایندگانی است که بتوانند این خلاء را پر کنند.

 

استانی شدن انتخابات چه تاثیری بر آینده کردستان خواهد داشت؟

استانی شدن خیلی می تواند مهم باشد. چون سطح رقابت را بالا می برد و افراد شناخته شده در سطح استان با هم رقابت خواهند کرد. در چنین حالتی افراد توانمندتر وارد مجلس می شوند. به هر حال خیلی فرق می کند کسی با سابقه سیاسی و علمی بیشتری وارد مجلس شود یا فردی بدون سابقه، نماینده شود. استانی شدن این مشکل را حل می کند و به این به نفع استان است.

 

یکی از نگرانی هایی که در جریان تصویب استانی شدن انتخابات به جد در مجلس وجود داشت، مساله استان آذربایجان غربی با دو منطقه آذری نشین و کرد نشین بود. به نظر شما چقدر این نگرانی امنیتی جدی است و چه تاثیری بر این منطقه خواهد داشت؟

وضعیت در آذربایجان غربی خیلی استثنایی است چراکه در این منطقه کردها از دو طرف مورد تبعیض بوده اند: اول از طرف حکومت و دوم از طرف برادران آذری. به هر حال آذری ها چون شیعه هستند در اکثریت اند و پست های کلیدی استان را در اختیار دارند وهمین سبب شده که ما شاهد یک تفاوت جدی بین منطقه آذری نشین و کرد نشین باشیم. خاطرم هست زمانی با مهندس ادب رفته بودیم مهاباد، مهندس ادب می گفت آدم وقتی به آذربایجان غربی سفر می کند یاد آلمان غربی و شرقی می افتد. سمت آذری نشین توسعه یافته و سمت کردنشین توسعه نیافته. خوب بخشی از این توسعه نیافتگی به این خاطر است که نمایندگان این منطقه ضعیف تر بوده اند و در جذب بودجه موفق نبوده اند. ولی با همه این اوصاف فکر نمی کنم استانی شدن تاثیر زیادی در این منطقه داشته باشد حتما در لیست نمایندگان استان 40 درصد کرد خواهند بود همانطور که الان هم تعداد آذری ها بیشتر از کردهای این استان هست.

سوال آخر اینکه،عملکرد نمایندگان کردستان در مجلس نهم را چگونه ارزیابی می کنید؟ تا چه میزان آنها توانستند به وعده های خود جامه عمل بپوشانند؟ چه زمانی نمایندگان کردستان می توانند در مجلس و سیاست ایران به بازیگرانی کلیدی تبدیل شوند؟

به نظرم نمایندگان کردستان نتوانسته اند به وعده هایشان عمل کنند. وقتی در بلبشوی انتخابات هرکس هر حرفی می زند خیلی هم نمی توان انتظار پاسخگویی داشت. شاید خیلی از کاندیداها حتی وقتی دارند موضوعی را مطرح می کنند خودشان هم نمی دانند که چه می گویند. وقتی حزب متصدی انتخابات نیست طبیعی است که پاسخگویی هم مطرح نیست.

تا زمانیکه شورای نگهبان افراد صالح را رد صلاحیت می کند و انتخابات با کاندیداهای ضعیف برگزار می شود، انتظار هیچ تحولی نمی توان داشت. نمایندگان فعلی کردستان از قدرت کافی برای تاثیر گذاری در مجلس برخوردار نیستند، امکان ائتلاف سیاسی با گروههای دیگر را ندارند. در فراکسیونها منزوی هستند و نتوانسته اند حمایت دیگران را جلب کنند. امیدواریم در این دوره شورای نگهبان در تایید صلاحیت ها، برخورد بازتری داشته باشد تا افرادی با توانمندی خیلی بیشتر به مجلس راه یابند.