یادداشت سردبیر: 

سال 94 از زوایای مختلف، سالی بسیار حساس برای ایران خواهد بود، به گونه‌ای که کنش سیاسی مردم، جامعه مدنی، جریان‌­های سیاسی و دولت، نقشی پررنگ و تاثیرگذار بر روند تحولات چند سال آینده خواهد داشت. از یک سو مذاکرات هسته‌­ای و مذاکره با آمریکا به روزهای سرنوشت ساز خود رسیده و از سوی دیگر، تا ده ماه دیگر، انتخابات مجلس دهم و انتخابات خبرگان پنجم، بصورت هم‌زمان، برگزار می­‌شود. دو انتخاباتی که از چند جهت حائز اهمیت هستند:

اول اینکه مجلس خبرگان برای مدت هشت سال به 99 نماینده‌­ای سپرده خواهد شد که در این انتخابات حائز اکثریت آراء شوند. (تعداد نمایندگان خبرگان در مجلس بعدی از 86 نماینده به 99 افزایش می‌یابد.) بود و نبود مجلس خبرگان طی سه دوره اخیر تفاوت چندانی نداشت، چه بسا نبودش از هدر رفتن بخشی از بودجه کشور که در این 24 سال خرج آن و خرج انتخابات خبرگان شده، جلوگیری می‌­کرد، چرا که اعضای خبرگان با به فراموشی سپردن دو وظیفه عزل رهبری و نظارت بر رهبری، گویی تنها برای روزی ذخیره شده­‌اند که رهبر ایران جان به جان‌‌آفرین تسلیم کند و آنها هم‌چون سال 68 گردهم آیند و رهبر سوم ایران را برگزینند. بنابراین اگر بپذیریم که اکثریت مجلس خبرگان و فضای حاکم بر این مجلس، تنها وظیفه خبرگان را انتخاب رهبری می‌­داند، این دوره می­‌تواند دوره ای سرنوشت‌­ساز باشد.

رهبر ایران در هنگام انتخابات 77 ساله خواهد بود و تا پایان این دوره از مجلس خبرگان به سن 85 سالگی می­‌رسد. شاید 85 سال برای یک رهبر سیاسی، سن زیادی نباشد ولی با در نظر گرفتن اخباری که از کسالت وی منتشر شده، در 8 سال آینده احتمال فوت یا برکناری وی به خاطر کهولت سن وجود دارد. بنابراین اگر مجلس خبرگان در 24 سال گذشته هیچ فعالیت مفیدی نداشته و تنها اعضای آن با ورود به خبرگان، موفق شده­‌اند، سمت مسوولیت نمایندگی ولی فقیه در یکی از دستگاه‌های حکومتی را کسب و از منافع مادی و معنوی آن برخوردار شوند، در این دوره تصمیم و رای احتمالی‌­شان به رهبر آینده می­‌تواند در سرنوشت همه ما، مستقیما تاثیرگذار باشد. از این رو برخلاف ادوار پیشین، این انتخابات را باید جدی گرفت و از هم‌ اکنون برای تاثیرگذاری روی ترکیب آن فعالیت کرد و اجازه نداد شش فقیه منصوب رهبری در شورای نگهبان، نمایندگان مجلس پنجم خبرگان را دست‌چین کنند.

دوم اینکه با روی کارآمدن دولت روحانی، امیدها برای ایجاد تحولاتی در سپهر سیاسی ایران زنده شده است. اگرچه دولت روحانی تلاشی برای استیفای حقوق ملت از منظر حقوق بشر و حقوق سیاسی و مدنی نشان نداده ولی تلاش­‌های او برای گشودن گره­‌های اقتصادی مردم از طریق رفع تحریم­ها و بهبود روابط خارجی ایران، نیازمند پشتیبانی و حمایت همه شهروندان خصوصا کسانی است که در انتخابات اخیر او را برگزیده­‌اند. بدون شک روحانی بی­‌حمایت مردم نمی­‌تواند قدم­‌های بلندتری بردارد و از این رو انتخابات پیش­رو می­‌تواند فرصت مناسبی برای جامعه باشد تا با انتخاب مجلسی کارآمدتر و همسوتر با جامعه تحول­‌خواه ایران، فضا را برای سامان دادن به اوضاع، توسط دولت، بهبود بخشد. 

مجلس هفتم، هشتم و نهم، بعنوان سه مجلسی با اکثریتی اصولگرا نه تنها تناسبی با خواست اکثریت جامعه نداشته و ندارد، بلکه به حیاط خلوط دلواپسان و جریان‌هایی تبدیل شده که از هیچ سنگ اندازی در برابر دولت ابایی ندارند. اگر نبود حمایت‌­های رهبر ایران از تیم مذاکرات، مجلس با کارشکنی­‌ها و احضار پی در پی وزیر امور خارجه، هر گونه گفتگوی سازنده­‌ای را مانع می­‌شد. همانطور که تا قبل از جدی شدن مذاکرات و حمایت صریح رهبری، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به پاتوق تیم مذاکره کننده دولت محمود احمدی نژاد تبدیل شده بود. تیمی که با فعالیت­‌های‌اش سبب شد شدیدترین تحریم­‌ها علیه ایران،­ در شورای امنیت سازمان ملل، به تصویب برسد. 

شکست طلسم مذاکره مستقیم با دولت آمریکا و شکست تابوی دفاع از رابطه با آمریکا، اتفاق بسیار مهمی است که در دولت حسن روحانی به وقوع پیوست. برخلاف دوران اصلاحات که ملاقات مهدی کروبی رئیس وقت مجلس با تعدادی از نمایندگان کنگره آمریکا در راهروهای سازمان ملل که به ابتکار مرحوم احمد بورقانی عضو هیات رئیسه مجلس وقت، انجام و توسط منتقدان و مخالفان مجلس ششم، به جنجالی علیه خاتمی و اصلاح طلبان منجر شد، حسن روحانی در مقام ریاست جمهوری تلفنی با رئیس جمهور آمریکا مذاکره و وزیر خارجه‌­اش، جواد ظریف، این روزها بیشتر از آنکه، وقت‌اش را با رئیس جمهور و رهبری بگذراند،  بی هیچ واهمه‌­ای با جان کری وزیر امور خارجه آمریکا می‌گذراند. تکمیل پروسه عادی سازی رابطه با آمریکا و پایان دادن به 36 سال دشمنی که هزینه­‌های هنگفتی به مردم ایران وارد کرده، نیازمند مجلسی از نمایندگان واقعی­‌تر مردم است که در تامین منافع ملی، پشتیبان دولت باشد. از این رو، ضرورت تشکیل مجلسی کارآمد و هم‌سوتر با خواست و مطالبه مردم، انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی را اهمیتی مضاعف بخشیده است. 

منتقدان چنین دیدگاهی یا تحریم کنندگان انتخابات، شاید با مستمسک قرار دادن نظارت استصوابی شورای نگهبان، تشکیل مجلسی متفاوت از آنچه آلان با آن روبرو هستیم را توهم  فرض کنند ولی تجربه نشان داده که عالم سیاست، عالم نسخه­‌های از پیش تعیین شده نیست. سیاست بازی شطرنجی است که هوشمندی در انتخاب مهره­‌ها و بازی گرفتن درست از آنها، نتیجه بازی را رقم می­‌زند. بنابراین برای جامعه مدنی ایران، سال 94 می‌تواند سالی متفاوت و البته پرمخاطره باشد چراکه جریان مقابل نیز به این حساسیت آگاه است و می­‌کوشد هر تلاشی را سرکوب کند. پس هوشمندی و رفتار بابرنامه و حساب شده، در صحن سیاست ایران می­تواند در مسیر دموکراتیزاسیون در ایران تاثیرگذار باشد.