درصحن-یادداشت سردبیر: تشر رهبر ایران به دولت حسن روحانی برای افشای فساد علمی دولت قبل در اعطای بورسیه به افرادی فاقد صلاحیت، راز فسادهای متعدد در نظام جمهوری اسلامی را برملا ساخت. رازی که باید آن را در فتوایی جستجو کرد که افشای فساد را جرمی سنگین تر از اصل فساد می شمارد. آیت الله خامنه ای در جمع اساتید دانشگاهها گفت: « یکی از غلط‌ترین کارهایی که در این یکی دو سال اخیر اتّفاق افتاد، این مسئله‌ی بورسیه‌ها بود. اگر راست هم بود این حرف -که البتّه بعد تحقیق کردند، معلوم شد به آن شکل، راست هم نیست؛ آن‌طوری که روزنامه‌ها با آن بازی کردند هم نبود؛ به ما گزارشهای دقیق و بر اساس بررسی‌ها دادند- راهش این نبود که ما مسئله را روزنامه‌ای کنیم. یک تعدادی برخلاف قانون یک امتیازی به‌دست آوردند؛ خیلی خب، راه قانونی وجود دارد: لغو کنند آن امتیاز را؛ سروصدا ندارد. جنجال درست کردن، حاشیه درست کردن است و این سمّ برای محیط علمی است که بایستی با آرامش کار خودش را دنبال بکند. این سم را متأسّفانه افرادی بر اساس همان پایه‌های بینش فکریِ مبنی بر سیاسی‌کاری و سیاست‌بازی به کام دانشگاه کشور ریختند؛ چرا؟ علاوه بر اینکه ظلم هم شد -به خیلی‌ها ظلم شد- هم خلاف قانون بود این کار، هم خلاف تدبیر بود این کار، هم خلاف اخلاق بود؛ آن‌وقت مدام دم از اخلاق هم میزنند. توبه‌فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند! این کار اخلاقی بود؟ حاشیه‌سازی نشود. نگذارید محیط آموزش عالی اسیر حواشی بشود.» این سخنان از زوایای مختلف قابل تحلیل است:

  1. از خرداد 76 که برای رشد و تکثر مطبوعات و رسانه ها تلاش هایی صورت گرفت تا امروز که وارد عصر دیجیتال و شبکه های اجتماعی شده ایم، «رسانه ها» برای نظام یک تهدید جدی قلمداد شده و می شوند. «رسانه ای کردن»، «روزنامه ای کردن» یا «درز اطلاعات» کلید واژه هایی در ادبیات سیاسی ایران است، که نشان می دهد از نگاه آن هر اتفاقی می تواند و باید در درون سیستم حل و فصل شود، بی آنکه موضوع به روزنامه ها کشیده شود. در چنین نگاهی فساد به خودی خود مساله ای غامض نیست بلکه فساد زمانی غامض می شود که رسانه ای می شود. در نتیجه بیش از آنکه مقابله با فساد اولویت یابد، برخورد با رسانه ها و افرادی که در درز اطلاعات دست داشته اند در دستور کار قرار می گیرد. رهبر ایران می گوید یک عده برخلاف قانون یک امتیازی به دست اورده اند خیلی خب راه قانونی وجود دارد: لغو کنید آن امتیاز را، سرو صدا ندارد؟ تشر رهبر ایران تماما متوجه دولتی است که این فساد را علنی کرده، نه کسانیکه فساد را مرتکب شده اند، آنها حتی یک تلنگر هم از رهبری دریافت نمی کنند تا روشن شود، همه ناراحتی ایشان این است که چرا عده ای این فساد را رسانه ای کرده اند. اصل فساد در این ماجرا، محل سوال نیست بلکه عوامل افشای آن مورد اتهام هستند که جنجال آفرینی کرده اند. همین رویکرد در قبال دیگر پرونده ها هم جاری و ساری است. توقیف فله ای مطبوعات، دستگیری و حبس دهها روزنامه نگار طی یکی-دو دهه گذشته نیز بر همین تحلیل روی داده است. رهبر ایران منکر این واقعیت است که افشاگری رسانه ای علیه فساد، نه جنجال آفرینی، بلکه بهترین شیوه برای مبارزه با فساد است مشروط بر اینکه اصل بر مبارزه با فساد باشد. تفاوت نظام های دموکراتیک و نظام های دیکتاتوری در این نگاهها قابل لمس است.
  2. اعمال نظارت استصوابی در انتخابات توسط شورای نگهبان، غربال نامزدان انتخابات و دستچین کردن افراد ملتزم و مجذوب ولایت فقیه، برگزاری انتخابات غیر رقابتی و تشریفاتی، نتیجه اش می شود مجلسی دست نشانده. مجلسی که بیشتر تصمیمات کلیدی آن را نهادهای صاحب قدرت همچون بیت رهبری اتخاذ می کند. سخنان رهبری در جمع اساتید یک بار دیگر نشان داد که استیضاح فرجی دانا، وزیر علوم دولت روحانی که بیشترین همیت را در برخورد با بورسیه های غیرقانونی نشان داده بود، به ضرب شصت او انجام شده است. این سخنان به روشنی سندی است بر این مدعا که استیضاح نه به اراده نمایندگان بلکه به دستور نفر اول نظام انجام شده است. چراکه فرجی دانا از جمله دولتمردانی بود که سهمی عمده دررسانه ای شدن این فساد علمی، ایفا کرده بود. طبیعی است با چنین تحلیلی او دیگر شایستگی حفظ کرسی وزارت علوم را از دست داده بود و باید استیضاح می شد. وزیری که حتی در جلسه استیضاح هم حاضر نشد، فساد در اعطای بورسیه های تحصیلی را انکار کند.این تنها یک نمونه است، دهها نمونه دیگر در هر دوره از مجلس می توان برشمرد که قانونی به دستور رهبری به تصویب رسیده یا از تصویب باز مانده است. تصویب طرح الزام دولت به حفظ دستاوردهای هسته ای که حدود یک ماه پیش به تصویب رسید نیز از این جمله بود. قانونی که بلافاصله پس از تصویب به تایید شورای نگهبان رسید و دو روز بعد، بند بند آن به تایید مقام رهبری رسید تا روشن شود از اول بیت رهبری پشت تصویب چنین قانونی قرار داشته است.
  3. یکی از ویژگی های نظام های دموکراتیک غیر متمرکز بودن قدرت است چراکه باور بر این است که تمرکز قدرت خود زایشگر فساد است. تشر شدید الحن آقای خامنه ای در پرونده بورسیه های تحصیلی، این سوال را ایجاد می کند که چند نفر از کسانیکه با استفاده از رانت، صاحب بورسیه غیر قانونی شده اند، با دستور شخص ایشان از این فرصت استفاده کرده اند؟ چند نفر آنها غیر مستقیم با بیت ایشان در ارتباط بوده اند؟ چه خدماتی این افراد به رهبر ایران ارائه کرده که مستحق چنین پاداشی بوده اند؟ اینگونه نیست که دولت وقت، بی توجه به سهم سایر نهادها، رانتی را میان وابستگان خود توزیع کرده باشد. قطعا در این فساد و رانتی که رهبر نیز بر اصل آن اعتراف دارد، نهادهای مختلفی ذی نفع بوده اند. پس جای تعجب نیست که طی روزهای آینده، حتی قوه قضاییه وارد عمل شده و افشاکنندگان این فساد علمی را به اتهام اخلال در امنیت کشور دستگیر و محاکمه کند، همانگونه که قاسم جعفری یک عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس خواستار ورود قوه قضاییه به این ماجرا شده و می گوید: «وقتی مقام معظم رهبری به عنوان حاکم شرع می‌فرمایند که در این موضوع ظلمی اتفاق افتاده پس موضوع باید با جدیت بیشتری از سوی دستگاه‌های مربوطه مورد توجه قرار گیرد.»

نکته جالبتر پس از اظهارات رهبر ایران، جابجا شدن آنی جای متهم و شاکی است. رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس که در زمان وقوع تخلف، وزیر علوم بوده و در این پرونده در ردیف متهم درجه یک قرار دارد، بلافاصله پس از سخنرانی آیت الله خامنه ای، خواستار عذرخواهی وزارت علوم می شود و می گوید: «سخنان رهبری حجت را بر وزیر علوم تمام کرد و وزیر باید با خاطیان این امر برخورد کرده و همچنین نه تنها از دانشجویان بورسیه بلکه از جامعه دانشگاهی برای این قصور عذرخواهی کند.» محمد مهدی زاهدی همچنین در جمع خبرنگاران، افشای بورسیه های غیر قانونی را عملی خائنانه عنوان کرده و گفته: از دادستانی کشور درخواست دارم به عنوان اعاده حیثیت از این جوانان (بورسیه ها) که مظلوم واقع شده و اسیر سیاست‌بازی و باندبازی در وزارت علوم شدند، علیه مسببان این حادثه ادعای جرم کنند.از این رو سخن رهبر ایران را می توان اینگونه تعبیر کرد که افشای فساد، جرم و قابل پیگرد است نه اصل فساد. حجم گسترده فساد صورت گرفته درون دولت و اشاره رهبری به آفت های روزنامه ای کردن بورسیه های غیر قانونی و «غلط ترین» خواندن آن نشان می دهد که در این سیستم فساد به امری عادی تبدیل شده، ولی چیزی که برای نظام هنوز لاینحل باقی مانده، افشای فساد و یا رسانه ای کردن آن است. حال عجیب نیست که اگر از بسیاری از کارگزاران نظام سوال شود که چرا در این سالها، در برابر فساد سکوت کردید؟ با اشاره به این تحلیل رهبر ایران، کوتاهی خود را توجیه کنند که البته وقتی افشای فساد در این نظام چنین هزینه ای خواهد داشت دیگر اسم آن را شاید نتوان کوتاهی گذاشت.

روی دیگر سکه را باید در مشروعیت متزلزل حکومت دید. وقتی مشروعیت متزلزل باشد، چنین افشاگری هایی همانگونه که رهبر ایران گفته می تواند، جنجال آفرینی و حاشیه ساختن باشد در غیر اینصورت اگر حکومت نسبت به مشروعیت و سلامت خود اعتماد به نفس داشت، نه تنها از روزنامه ای شدن فساد هراسی به دل راه نمی داد بلکه مطمئن بود که رسانه ای شدن می تواند در پیشگیری و کشف جرایم موثر باشد.

نکته آخر اینکه تا زمانیکه مجلس خبرگان نخواهد و نتواند به وظیفه نظارتی خود بر رهبر ایران عمل کند، رهبری با اعتماد به نفس، می تواند بر همه قوا تسلط داشته و با همه نهادهای حکومتی همچون سربازان خود برخورد و خود را حق مطلق و تحلیل و باورهای خود را، عین صحت فرض کرده و به نمایندگان و منتخبان مردم در دولت و مجلس بی واهمه تشر زده و چشم خود را بر واقعیات ببندد و انگار نه انگار که حجم عظیمی از ثروت کشور به دست نزدیکانش به تاراج رفته و می رود.