درصحن: تبدیل جامعه مدنی، حق شهروندی، مسولیت پذیری، پاسخگویی و حاکمیت قانون به عنوان گفتمان مسلط جامعه در سالهای آغازین دوران اصلاحات، جریان اقتدارگرا به رهبری، آیت الله خامنه ای را با یک خلاء گفتمانی در حوزه قدرت که بتواند، مقابل گفتمان دموکراتیک دوم خرداد قد علم کند، مواجه ساخت. رهبر ایران که توانسته بود با نیروهای سرکوب و دستگاه قضایی وابسته به خود خللی در روند توسعه و تسلط سیاسی جریان اصلاح طلب، ایجاد کند، نمی توانست در حوزه رسانه ای و دانشگاهی با جریان فکری اصلاحات رقابت کند از این رو بر آن شد تا به بیرون کشیدن آیت الهی از پستو و میدان دادن به اندیشه واپس گرایانه او، ترمز گفتمان اصلاحات را بکشد. آیت الله محمد تقی مصباح یزدی اینگونه پس از دو دهه حاشیه نشینی به بطن رقابت های سیاسی دهه سوم انقلاب کشیده شد.

آیت الله خامنه ای، مصباح یزدی که تا آن روز بیرون قم برای عموم شناخته شده نبود را اینگونه به جامعه معرفی کرد: «آیت الله مصباح یک فقیه، متکلم، فیلسوف، مفسر و زمان شناس بصیر است. از همه این‌ها مهمتر جزء شخصیت‌های برجسته‌ای است که هیچ‌گاه در تقدم نظام بر خود تردید نداشته و در این راه بدون لحاظ داشتن موقعیت علمی خود به دل خطر رفته و گاهی یک تنه با «خناسان مسلط» مصاف داده است.» رهبر ایران برای بستن دهان منتقدان، آیت الله مصباح را مطهری زمان و علامه طباطبایی دوران نامید.

آیت الله مصباح که پیش از این کمتر مورد توجه رسانه قرار داشت به یکباره به وسط میدان سیاست پرتاب شد. اندیشه های او در نفی حقوق شهروندی، نفی جمهوریت و تقدس بخشیدن بی حد و حصر به ولایت فقیه و ترویج خشونت، چنان فضای جامعه را به سوی دو قطبی شدن سوق داد که آیت الله حجتی کرمانی از اندیشمندان اسلامی او را به مناظره فراخواند. مناظره ای که با استقبال مصباح یزدی در سیمای جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.

ترویج خشونت و فتوای قتل

ترویج اندیشه تساهل و تسامح از سوی دولت خاتمی، مصباح یزدی را بر آن داشت تا از هر تریبونی به ترویج خشونت و ریشه های اسلامی آن بپردازد. بطوریکه او در پاسخ به این پرسش که آیا اسلام طرفدار رحمت و مهربانی است و یا سخت گیری و خشونت؟ به صراحت می گوید: «در اسلام اصل، رحمت و رأفت است اما در موارد خاصّی که قرآن نیز به آنها اشاره دارد، نباید رحمت و رأفت نشان داد و آنجا باید سخت گیری، شدّت عمل و خشونت نشان داد. خداوند نیز هم دارای صفت رحمت است و هم دارای خشم، غضب و انتقام.» تبلیغ خشونت ورزی آیت الله مصباح یزدی تا جایی پیش رفت که «قتل های محفلی کرمان» رخ داد. تعدادی جوان در کرمان به زعم خود در پی الهام از سخنان آیت الله مصباح یزدی، به زعم خود در جایگاه مجری احکام اسلامی قرار گرفته و تعدادی از زنان کرمانی را که به ظن شان بدکاره بودند را به قتل رساندند. یکی از متهمان قتل های محفلی کرمان در جلسه دادگاه به صراحت می گوید: «به قم رفته و در کلاس درس آیت الله مصباح یزدی شرکت می کردم. از فتوای ایشان اینگونه برداشت کردم که برای این کار تجویز شرعی دارم.» اگرچه بعد از این دادگاه، دادستان پرونده از دفتر آیت الله مصباح استعلام می کند و او صدور چنین فتوایی را تکذیب می کند ولی سخنرانی های متعدد او در باب جواز شرعی اجرای احکام اسلامی برای مسلمین، چیزی نیست که قابل تکذیب باشد. او در یکی از صداها سخنرانی در جمع بسیجیان و در پاسخ به پرسش های آنها می گوید: «خيلي وقت‌ها آدم چيزي را مي‌فهمد و مي‌داند که وظيفه‌اش اين است، امّا همّت عمل را ندارد، يا حتّي ممکن است نسبت به بعضي اشخاص به اين نتيجه برسد که اينها خوب مي‌فهمند وظيفه‌شان چيست و چه کار بايد بکنند، امّا نمي‌کنند. شايد الان در ذهن شما بعضي مصاديق باشد که مطمئن هستيد که در اين جريانات خوب مي‌فهميدند که چه کار بايد کرد، امّا نکردند. ما بايد نگران باشيم که نکند ما هم در آينده اين‌گونه عمل کنيم. تلاش کرديم، حکم خدا را هم فهميديم و راه اجرايي آن را هم پيدا كرديم؛ امّا نکند که بعد از فهميدن در اجرا تنبلي کنيم و موانعي براي اجراي آن داشته باشيم.»

از جبهه پایداری تا قائم مقام رهبری

حمایت آیت الله خامنه ای از مصباح یزدی، شاید برای رهبر ایران، فصلی و برای مصرفی خاص بوده ولی برای مصباح یزدی و طرفداران اش، تدارک رهبری آینده ایران و تشکیل حکومت اسلامی منهای رای مردم. آیت الله مصباح یزدی که با حمایت مادی و معنوی آیت الله خامنه ای، عرصه را برای فعالیت خود بیش از گذشته مهیا می دید، دو فعالیت هدفمند برای کسب قدرت مطلقه را در دستور کار قرار داد. از یک طرف شاگردان خود را که تا آن زمان در هیات های مذهبی و مجامع سنتی، به تبلیغ دین اسلام و ترویج اخلاق خشونت طلبانه، مشغول بودند را به میدان سیاست فراخواند. از سوی دیگر رسما تشکیلات سیاسی را جایگزین تشکیلات مذهبی و دینی کرد. به این معنا که شاگردان اش همچون مرتضی آقاتهرانی که در مسجد میثم قم به درس اخلاق مشغول بود را راهی مجلس شورای اسلامی کرد و از طرف دیگر به جای گذران وقت با علمای حوزه علمیه، فعالان سیاسی را گرد خود جمع و جبهه پایداری را برای تصاحب قدرت راه اندازی کرد.

مصباح یزدی اگرچه با حمایت بی چون و چرا از محمود احمدی نژاد نشان داد که در عالم سیاست چندان باهوش و ذکاوت نیست ولی روز بروز بر فعالیت سیاسی خود افزود تا بتواند تصمیم سازی مهم در این حوزه باشد. در انتخابات ریاست جمهوری 92 در حمایت از کامران باقری لنکرانی او وارد میدان شد و رسما از او حمایت کرد ولی نامزد مورد حمایت اش حتی نتوانستند حداقل حمایت ها را از درون جبهه اصولگرایان بدست بیاورد به همین دلیل در همان آغاز کار مجبور شد تا به نقع سعید جلیلی از صحنه کنار رود. با کناره گیری او، آیت الله از سعید جلیلی حمایت کرد ولی حمایت اش برای شکست سعید جلیلی کافی بود. سعید جلیلی در رقابت با دیگر کاندیداها نتوانست بیش از 4 میلیون رای کسب کند تا معلوم شود وزن سیاسی جریان حامی مصباح یزدی و پایداری های در بهترین حالت کمتر از پنج درصد جمعیت ایران است. او اینک در کمیته سه نفره سران اصولگرا (یزدی، مصباح و موحدی کرمانی) در حال رایزنی برای وحدت اصولگرایان جهت شرکت در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی است که بزودی برگزار خواهد شد.

روایت هاشمی رفسنجانی از سوابق انقلابی مصباح

آیت الله مصباح یزدی که در سال 1313 در روستای در یزد و در خانواده ای فقیر و بی سواد متولد شده، دانش آموخته حوزه علمیه قم است. تحصیل در قم سبب آشنایی او با آیت الله خمینی می شود. در کلاس های او شرکت می کند و آنطور که خود گفته مجذوب شخصیت انقلابی او می شود. مصباح یزدی پس از مدتی تحصیل و اقامت در مدرسه حجتیه قم، به حلقه حقانی می پیوندند و در کنار انقلابیونی همچون بهشتی، قدوسی، خامنه ای، باهنر و هاشمی رفسنجانی قرار می گیرد. هر چه خود معتقد است که نقشی مهم در انقلاب داشته، اما هاشمی رفسنجانی خلاف آن را مدعی است.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار بیت شهید قدوسی به بیان خاطره ای از همراهی با حضرت آیت الله خامنه ای برای مجاب کردن یکی از آقایان (مصباح یزدی) برای ادامه مبارزه با رژیم شاه در سال 48 پرداخته و می گوید: «او می گفت، من دیگر مبارزه نمی‌کنم. مبارزه حرام است، می خواهم کار علمی و فرهنگی کنم؛ دو نفری – به اتفاق حضرت آیت الله خامنه ای- صبحانه رفتیم منزل آقای قدوسی. این آقا هم آنجا بود. نشستیم تا ظهر با او بحث کردیم تا قانعش کنیم، برای ادامه مبارزه. آخرش هم گفت من این مبارزه را حرام می دانم!، به جامعه مدرسین هم گفته ام، مبارزه با شاه حرام است! حضرت آیت الله خامنه ای از او پرسیدند: دلیلت چیه؟ آن آقا در جواب گفته بود: مبارزه ای که مجاهدین و چپی ها در آن باشند، حرام است!. آقای خامنه ای هم به تلخی به او گفته بود: اگر اهل مبارزه نیستی، خب مبارزه نکن ولی لااقل مبارزه را با این حرفها خراب نکن!”»

مادرش خواب دیده که قران زاییده

مصباح یزدی در وب سایت شخصی خود به نقل خاطره ای از مادرش پرداخته و نوشته مادرم در هنگام بارداری خواب می بیند که قران زاییده است. او با نگرانى خواب خود را نزد معبّرى به نام سيدمحمدرضا اماميه، كه از علماى يزد بود، بازمى گويد. سيد در پاسخ مى گويد: فرزندى كه متولد مى شود پسر است، و بشارت باد كه او عالم و حامى قرآن خواهد بود.

پدرش محمد باقر گیوه چی یزدی، جوراب باف بود. دو پسرش علی و مجتبی هر دو روحانی هستند و به علوم حوزوی مشغول اند. دختر ایشان که نامش در دسترس نیست همسر آیت الله محمود محمدی عراقی هستند. محمدی عراقی سالها رئیس سازمان تبلغات اسلامی بود و همکنون عضو مجلس خبرگان رهبری است.